چند روزی است که کشور ما درگیر موضوعاتی است که سبب شده تا آرامش عمومی جامعه بر هم بخورد. فوت دختری جوان به نام مهسا امینی که توسط گشت ارشاد تهران دستگیر شده بود، سبب شد تا اعتراضاتی در کشور شکل بگیرد. کشور ما با اعتراض و درخواست های اولیه مشکلی ندارد، اما هنگامی که این اعتراضات که توسط عموم مردم بود با حیله دشمن تبدیل یه آشوب و اغتشاش شد، نیروی های دولیت هم وارد کار شدند و در تلاش هستند تا با این آشوبگرها مقابله نمایند. در این بین تعدادی از نیروهای انتظامی و تعدادی از مردم عادی بیگناه و مظلوم و تعدادی از بسیجیان به شهادت رسیدند.
نکته مهمی که وجود دارد این است که نباید تمام این اعتراضات را به دید آشوب دید، مردم پاک سرزمین ما همواره در حال تلاش و کسب روزی حلال هستند و اکنون انصاف نیست که احاد مردم و نیروی های اغتشاشگر را از یک جنس بذانیم.
متاسفانه در یکی از این درگیری ها که توسط آشوبگران و نه معترضان، روی داد، یکی از بسیجیان جوان و مخلص مشهدی به شهادت رسید. با ما همراه باشید تا ماجرای شهادت این بسیجی حسینی را بخوانیم و بدانیم.
به امید آزادی و برابری در کشوری اسلامی و جمهوری خواه.
علی کاظمی که خود از قدیمیهای هیأت «حسین جان» مشهد است و سالها در کسوت آشپزی به عزاداران امام حسین (ع) خدمت کرده، نزدیک به صحنه بوده است. او درباره سابقه رفاقتش با شهید «رسول دوستمحمدی» تعریف میکند: من و آقارسول حدود ۲۵ سال از دوستان صمیمی هم بودیم. از زمانی که ما یادمان میآید و حضور ذهن دارم آقارسول یکی از جهادگران فی سبیل الله بودند. من در خانه خدا نشستهام و این را اذعان میکنم که او جزو مخلصترین عزاداران امام حسین (ع) بود.
الآن به حال او غبطه میخورم که شهید شد و ما از شهادت جا ماندیم. همه جا پای کار بود؛ برایش فرق نمیکرد هیأت باشد، یا زلزله و بنایی و خانهسازی برای محرومین. هرچقدر حرف بزنم نمیتوانم دینام را نسبت به شهید ادا کنم. هیمنقدر میتوانم بگویم که شهید ویژگیهای خاصی داشت. شهادت مبارکش باشد. ما افتخار میکنیم که دوست شهیدی به نام رسول دوستمحمدی داشتیم.
او درباره فعالیتهای فرهنگی و جهادی شهید دوستمحمدی، میگوید: آقارسول در بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و جهادی حضور داشت. یکی از آنها حضور در منطقه زلزله زده سر پل ذهاب بود که نزدیک یک ماه تا ۴۵ روز در آن منطقه حضور داشت و به مردم خدمت میکرد. این جدا از موکبداری در اربعین، خدمت در ایستگاههای صلواتی محرم و صفر، خدمت به زوار امام رضا (ع) و جهاد او در صف مدافعان حرم بود. آخرین جایی که قبل از اربعین با ایشان بودم، مراسم خیمهسوزان در خیابان احمدآباد بود که شبانهروزی برای سیدالشهدا (ع) کار کرد. تا ۵ صبح مشغول زدن داربست و پرچم و… بود. اصلاً خستگی نداشت.
من خودم آشپز هیأت «حسین جان» مشهد هستم و به قول دوستان هیأتی پیر هیأت هستم. ایشان در هیأت همه جا مشغول کار بود؛ گاهی در آشپزخانه، گاهی در نصب بنرها و داربستها، گاهی سینهزنی، گاهی کفش جفت میکرد، گاهی در خیابان چایی میداد. در هر نقطهای ایشان کمک میکرد. وقتی احساس میکرد فلانجا نیاز به کمک دارد، میرفت. برایش فرقی نداشت که کجا خدمت کند. بیشتر وقتها میدیدم جلوی هیأت دارد کفش عزادارن را جفت میکند. از وقتی که یادم است آقارسول خادم هیأت امام حسین (ع) بود.
کاظمی درباره شب حادثه و لحظه شهادت شهید رسول دوستمحمدی روایت میکند: فاصله ما با هم زیاد نبود. همینقدر میدانم که رسول و آقامجتبی معتمدی احساس کردند اغتشاشگران دارند خیمهای که یک چهارراه پایینتر است را به هم میریزند. جلوی خیمه آتش درست کرده بودند و سیاهیهای خیمه اما حسین (ع) را آتش زده بودند. دوست شهید ما با آقای مجتبی معتمدی سریعاً با چند نفر دیگر جلوی خیمه حضور پیدا میکنند. کسانی که خودشان را عضو مردم میدانند، شروع میکنند به سنگپرانی و حمله. البته ما اینها را مردم نمیدانیم، وگرنه مردم کجا به خیمه امام حسین (ع) حمله میکنند؟ اینها گروهی اراذل و اوباش بودند که فقط دنبال آشوب هستند. وقتی دوستان ما به خیمه رسیدند، آنها کمی عقبنشینی کردند. دوستان ما آتش خیمه را خاموش کردند و تا نقطهای دنبال آشوبکنندگان رفتند و به آنها میگفتند چرا به خیمه امام حسین (ع) حمله میکنید؟ وقتی برگشتند تا کارهای خیمه و پذیرایی خیمه را انجام بدهند، اراذل دوباره حمله را شروع میکنند. فقط به خاطر خیمه آمده بودند، وگرنه ما اصلاً به آنها کاری نداشتیم. ما مشغول خدمت به مردم بودیم. اینها برای حمله آمده بودند وگرنه اینهمه مردم در آن نقطه حضور داشتند و در حال رفت و آمد بودند، چرا آنها به خیمه حمله نکردند؟ آیا آتش زدن خیمه امام حسین (ع) اعتراض است؟
او ادامه میدهد: وقتی دوستان ما جلوی خیمه ایستاده بودند، فرد آشوبگری که صورتش را پوشانده بود، به سمت خیمه هجوم میآورد. اینجا آقای معتمدی او را از پشت میگیرد تا به طرف خیمه نرود. در همین حین همین آدم چاقو را درمیآورد و تا جایی که من دیدم دوازده سیزده تا چاقو به بازوی آقای معتمدی میزند. الحمدلله حال ایشان به لطف امام حسین (ع) الآن خوب است و همین امشب هم با این حالی که داشتند به هیأت آمدهاند و در حال خدمت به مردم هستند. ایشان با خوردن چاقو از حال میرود. چون این چاقو ۷ سانت داخل بدن ایشان رفته و دوازده سیزده تا چاقو به بازوی ایشان میخورد. شهید دوستمحمدی میآید تا آقامجتبی را نجات بدهد که خودش با یک ضربه چاقو در قلب به زمین میافتد…
کاظمی ادامه ماجرا را اینطور روایت میکند: اینجا ما رسیدیم سر صحنه و دیدیم اینها اینقدر نامرد بودند… اینقدر نامرد بودند که جلوی آمبولانس را میگیرند و نمیگذارند آمبولانس به محل حادثه برسد. اینها بویی از مردانگی نبرده بودند… ما رفتیم سوریه و عراق تا از آمدن داعش به کشورمان جلوگیری کنیم. ما شرممان میآید که جلوی مردم خودمان بایستیم؛ آن وقت این جماعت چطور توانستند به مردم خودشان و خادمان امام حسین (ع) حمله کنند و آنها را بکشند؟ اینها از مردم نیستند. اینها اگر از مردم بودند، یک جوان را با دو تا فرزند اینطوری به شهادت نمیرساندند. الآن چه کسی جواب دختر سه چهار ساله این عزیز را میدهد؟ این درد را کجا ببریم که از رسیدن آمبولانس دریغ کردند… نگذاشتند به مجروحین رسیدگی شود و ما مجبور شدیم این دو مجروح را سوار موتور کنیم و به درمانگاه برسانیم. به خاطر همین شهید به بیمارستان هم نرسید…
فرماندار مشهد گفت: عاملان شهادت بسیجی شهید محمد رسول دوست محمدی شناسایی و دستگیر شدند.
محسن داوری فرماندار مشهد در گفت و گو با خبرنگار فارس در مشهد، با بیان اینکه یکی از عوامل شهادت محمد رسول دوست محمدی در مشهد دستگیر شد، اظهار کرد: پیگیریها برای شناسایی سایر عوامل ادامه دارد.
وی با اشاره به اینکه محمد رسول دوست محمدی روز چهارشنبه در خیابان راهنمایی مشهد توسط عوامل اغتشاشگر به وسیله ضربات چاقو به شهادت رسیده بود، گفت: پیکر پاک این شهید گرانقدر به همراه شهید آشوبهای قوچان فردا در مشهد تشییع می شود.
فرماندار مشهد ادامه داد: آیین تشییع پیکر این دو شهید گرانقدر شنبه ساعت ۹ صبح از میدان شریعتی مشهد آغاز شد و پیکرها بر دوش مردم قدرشناس و شهید پرور مشهد با عبور از خیابان دانشگاه، بلوار شهید مدرس و خیابان شهید اندرزگو تا باب الجواد حرم مطهر رضوی تشییع شد.