عقد خواهر شهید مجید قربانخانی - شهادت طلب

عقد خواهر شهید مجید قربانخانی

شهید مدافع حرم، عنوانی است که در سال‌های اخیر به شهدایی اطلاق می‌شود که در جبهه‌های نبرد سوریه و عراق در دفاع از حرم‌های اسلامی، مانند حرم حضرت زینب(س) و حرم حضرت علی اکبر(ع)، جان خود را فدا کرده‌اند.
این عنوان برای شهدایی به کار می‌رود که به عنوان مدافع حرم در جبهه‌های نبرد شرکت کرده‌اند. در واقع، شهیدان مدافع حرم، در دفاع از مکان‌های مقدس اسلامی، تلاش کرده‌اند تا از تجاوز و تخریب حرم‌های مذهبی جلوگیری کنند.
شهیدان مدافع حرم، بیشتر در جبهه‌های نبرد سوریه و عراق شناخته شده‌اند. این شهیدان، با تلاش بی وقفه خود، به دفاع از حرم‌های مذهبی و اسلامی پرداخته‌اند و در این راه، جان خود را فدا کرده‌اند.
شهیدان مدافع حرم، در برابر گروه‌های تروریستی و داعشی، به دفاع از حرم‌های اسلامی پرداخته‌اند. این شهیدان، با تمام قوا و تلاش خود، تلاش کرده‌اند تا از تخریب حرم‌های مذهبی جلوگیری کنند و این حرم‌ها را حفظ کنند.
شهیدان مدافع حرم، برای حفظ حرم‌های مذهبی، به شکلی بی‌نظیر در جبهه‌های نبرد شرکت کرده‌اند. آن‌ها با تلاش و جانبازی خود، به دفاع از اسلام و حرم‌های مذهبی پرداخته‌اند و همواره در صفوف نخبگان جبهه قرار گرفته‌اند.
بنابراین، شهیدان مدافع حرم، شخصیت‌های بسیار مقدس و پاکی هستند که با تلاش خود، به دفاع از حرم‌های اسلامی و مکان‌های مقدس پرداخته‌اند. آن‌ها در دفاع از اسلام، با جان خود، به حفظ این مکان‌های مذهبی پرداخته‌اند و همواره در صفوف نخبگان جبهه قرار گرفته‌اند.
لذا، شهیدان مدافع حرم، باید همیشه در خاطرات ما مانده و از تلاش‌های آن‌ها برای حفظ حرم‌های اسلامی، قدردانی شود.

زندگی نامه شهید مجید قربانخانی 

شهید «مجید قربان خانی» متولد ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ و تک پسر خانواده است. مجید از کودکی دوست داشت برادر داشته باشد تا همبازی و شریک شیطنت‌هایش باشد؛ اما خدا در ۶ سالگی به او یک خواهر داد. خانم قربان‌خانی درباره به دنیا آمدن «عطیه» خواهر کوچک مجید می‌گوید: «مجید خیلی داداش دوست داشت. به بچه‌هایی هم که برادر داشتند خیلی حسودی می‌کرد و می‌گفت چرا من برادر ندارم. دختر دومم «عطیه» نهم مهرماه به دنیا آمد. مجید نمی‌دانست دختر است و علیرضا صدایش می‌کرد. ما هم به خاطر مجید علیرضا صدایش می‌کردیم؛ اما نمی‌شد که اسم پسر روی بچه بماند. شاید باورتان نشود. مجید وقتی فهمید بچه دختر است. دیگر مدرسه نرفت. همیشه هم به شوخی می‌گفت «عطیه» تو را از پرورشگاه آوردند. ولی خیلی باهم جور بودند حتی گاهی داداش صدایش می‌زد. آخرش هم‌کلاس اول نخواند. مجبور شدیم سال بعد دوباره او را کلاس اول بفرستیم. بشدت به من وابسته بود. طوری که از اول دبستان تا پایان اول دبیرستان با او به مدرسه رفتم و در حیاط می‌نشستم تا درس بخواند؛ اما از سال بعد گفتم مجید من واقعاً خجالت می‌کشم به مدرسه بیایم. همین شد که دیگر مدرسه را هم گذاشت و نرفت؛ اما ذهنش خیلی خوب بود. هیچ شماره‌ای درگوشی ذخیره نکرده بود. شماره هرکی را می‌خواست از حفظ می‌گرفت.»

آقا مجید هم جوانی از همین کوچه پس کوچه‌های شلوغ و پهلوان‌پرور بود. شهیدی که در فضای مجازی با صفت‌های متعددی شناخته و تصاویر خاصی از او منتشر شده است. یک جا خواندم که «مجید سوزوکی» صدایش می‌کنند و جای دیگری از او به عنوان «مجید بربری» نام برده بود.

لقب‌هایی است که در فضای مجازی به مجید داده‌اند مجید سوزوکی که  به دلیل شباهت نام شهید قربانخانی با مجید فیلم اخراجی‌ها رویش گذاشته‌اند. اما مجید بربری، دایی‌های پدرش نانوایی بربری دارند، مجید عصرها که از سرکار برمی‌گشت، پشت دخل بربری فروشی می‌رفت و نان دست مردم می‌داد. یکی می‌گفت مجید دو تا نان بده، آن یکی می‌گفت مجید چهار تا هم به من بده. سه تا هم به من و. . . همین طور شد که در محله نامش را مجید بربری گذاشتند. وگرنه کار و بار مجید چیز دیگری بود.

مجید یک نیسان داشت که با آن کار می‌کرد و روزی‌اش را در می‌آورد. پشت دخل نان بربری هم تنها به این دلیل می‌رفت تا اگر مستمندی را می‌شناسد، نان مجانی به دستش بدهد. آقا مجید از آن دست بچه‌های جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست خیرش زبانزد است. مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می‌دید، هرچه داشت به او می‌بخشید. فکر هم نمی‌کرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار می‌کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می‌گرفت! ته توی کارش را که درمی آوردی می‌فهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است می‌رساند.»

و اما ماجرای خالکوبی‌اش که این خالکوبی نهایتاً مربوط به پنج ماه قبل از شهادتش بود. و میگفت دوستانم اصرار کردند و من هم جوگیر شدم. بعد حتماً پاکش می‌کنم. مجید ۲۵ سالش بود که شهید شد. بزرگ شده یک محله جنوب شهری که نوسان زیادی را در دوران جوانی تجربه می‌کرد. آن خالکوبی هم یک احساس زودگذر بود.
و امروز مجید به حر مدافعان حرم شهرت پیدا کرده است. نویسنده کتاب شهید مجید قربانخانی با عنوان «حر مدافعان حرم»، خانم کبری خدابخش خبر از اتمام و چاپ کتاب مجید قربانخانی توسط انتشارات دارخوین را داده است.

برشی از کتاب:

حلب- الحاضر- خان طومان – بیست و یک دی ماه سال هزاروسیصد ونودوچهار
حدود ساعت سه و چهار بعد از ظهر دود و مه غلیظی همه جا را گرفته بود. نم نم باران سرما را چندین برابر می کرد. بوی خون و خاک کم کم به مشام می رسید. سنگر های کوچک یک متری که با تکه های سنگ درست شده و پای هر کدام را بیست سی متر گود بود. مجید بر روی تپه نزدیک یکی از سنگرها آرام و بی حرکت خواب بود. نه خواب نبود. چیزی شبیه خواب بود. در تمامی روز های قد کشیدنش اولین مرتبه که آرام و بی حرکت و بدون جنب و جوش شده بود. دستها و صورتش گلی بود. انگشتری که شب قبل از حسین امیدواری گرفته هنوز در انگشتش بود. صدای تیر ها و نارنجنک ها همچنان فضای آسمان را پر کرده بود. از صدای تیرها گوش شنونده ها عجیب تیر می کشید. صدا به صدا نمی رسید. صدای بیسیم های بی صاحب در جای جای دشت می آمد. بچه ها عقب نشینی کنید.کسی نمی توانست مجید را حرکت بدهد. درخت های سبز کاج و خشک زیتون در دشت کم کم خیس باران شده بودند. سیزده تا از بچه ها شهید و چند نفری هم جانباز شده بودند. بدن اربا اربای مرتضی کریمی خودش عاشورایی به پا کرده بود. برای خیلی ها روشن بود که مجید و خیلی دیگر از بچه های شهید شده فردایی نخواهند داشت. همه را از چهره و آرامش شب آخرشان می گویند.

قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب

خطبه عقد خواهر شهید مجید قربانخانی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود توسط رهبر انقلاب قرائت شد.

خانواده شهید مجید قربانخانی به همراه تعدادی دیگر از خانواده شهدای مدافع حرم در فهرست میهمانان ویژه‌ای قرار داشتند که صبح روز سه‌شنبه ۳۰ خرداد مصادف با اول ذی‌حجه سالروز ازدواج حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره) میهمان رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند.

در این دیدار خانواده شهید درخواست کردند تا خطبه عقد دخترشان زینب قربانخانی توسط رهبر انقلاب جاری شود. به این ترتیب حسینیه امام خمینی(ره) و توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقطه شروع زندگی مشترک‌ زینب قربانخانی و احسان عطایی شد و مهریه نیز به رسم مالوف همیشگی ۱۴ سکه بهار آزادی مقرر شده بود.

رهبر انقلاب بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «باهم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگی‌تان شیرین باشد.» این اما همه ماجرا نبود.

پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا از مادر شهید بخواهند تا لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبرو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقت‌بین نداریم و نزدیک‌بین هستیم. اگر چشم حقیقت‌بین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا می‌دیدیم قطعاً برای آنها خوشحالی و شادی می‌کردیم و عزا نمی‌گرفتیم.»

رزمنده مدافع حرم مجید قربانخانی، سال ۱۳۹۴ در ۲۵ سالگی در خانطومان سوریه شهید شد و پیکر مطهرش سه سال بعد از شهادت به کشور بازگشت. جوانی از منطقه یافت‌آباد در جنوب تهران که به برکت ارادت به اهل‌بیت (ع) و سفر کربلا تحول روحی و شخصیتی‌ یافت و در نهایت به درجه رفیع شهادت رسید.

گلناز علیزاده چهارشنبه تیر ۷, ۱۴۰۲ نظرات
درج ديدگاه
شهادت طلب

سخن مدیر

بسم

با نام و یاد خداوند متعال و با سلام و درود و صلوات به روح پاک شهدا و امام شهدا و با اذن از صاحب الأمر و مولایمان

و با پیروی از خط ولایت ولی امر مسلمین جهان

و به نیت جهاد (مجازی) فی سبیل الله…

را بنا نهاده و با توسل به

از خداوند متعال مسئلت دارم که گام هایم را در این راه استوار نماید.

موضوعات

نوشته‌های تازه

کلام امام امت

امام خمینی
امام خامنه ای

مطالب تصادفی

جنگ نرم

دانلود مداحی

حمایت از ما

https://shahadat-talab.ir

https://shahadat-talab.ir

تبلیغات رپورتاژ

لوگو اسپانسر

پیوندها

امام خامنه ای

عفاف و حجاب