سوره قریش که به سوره ایلاف نیز مشهور است، در مکه نازل شده و دارای چهار آیه است.[1]
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
«لِإِیلافِ قُرَیْشٍ»؛ «[کیفر لشکر فیلسواران] برای این بود که دلبستگی قریش [به این سرزمین مقدس] حفظ شود [و زمینه ظهور پیامبر فراهم شود]».
«إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ»؛ «دلبستگی آنها به سفرهاى زمستانه و تابستانه [که به خاطر این الفت به آن بازگردند]».
«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ»؛ «پس [به شکرانه این نعمت بزرگ] باید پروردگار این خانه را عبادت کنند».
«الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»؛ «همانکس که آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس ایمنی بخشید».
ثواب قرائت سوره قریش
در منابع تفسیری و روایی، برای قرائت این سوره، فضیلتهایی ذکر شده است:
1. پیامبر خدا(ص) فرمود: «کسى که سوره قریش را بخواند به تعداد هر یک از کسانى که در گرد خانه کعبه طواف کرده، یا در آنجا معتکف شده، ده حسنه به او میدهد».[2]
2. امام صادق(ع) فرمود: «هرکس سوره قریش را بسیار تلاوت کند، خداوند او را در روز قیامت سوار بر مرکبى از مرکبهاى بهشتی مبعوث میکند تا در نهایت بر سفرههاى نور بنشیند».[3]
شأن نزول و تفسیر
از آنجا که سوره قریش ادامه سوره «فیل» است،[4] شأن نزول آن نیز همان شأن نزول سوره فیل است که برای بیان معجزه الهی در حفظ کعبه و نابودی سپاه ابرهه میباشد.[5]
در جمله «لإیلاف قریش»، حرف «لام» در کلمه «لإیلاف»، برای تعلیل است، و فاعل در «ایلاف» خداى سبحان است و مفعول ایلاف (آن کسانى که خدا مردم را با ایشان مأنوس کرد) قریش هستند.
پس کلمه «قریش»، مفعول اول «ایلاف» است،[6] و مفعول دوم آن حذف شده است.[7] جمله بعدى؛ یعنى «إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ» میفهماند که آن مفعول چیست، و جمله «ایلافهم …» بدل از جمله «ایلاف قریش» است. با توجه به این مطلب؛ وقتى ابرهه قصد حمله به مکّه را داشت، قریش ترسیده و از مکه فرار کردند؛ اما خداوند متعال براى الفت گرفتن قریش به سرزمین مقدس مکه، ابرهه و سپاه او را در هم کوبید و هلاک کرد.[8]
لذا با این در هم کوبیدن؛ قریش هم از جهت مسیر بازرگانی خود در طول سفر تابستانه و زمستانه دارای امنیت شدند،[9] و هم دیگران با نگاه دیگری به آنان مینگریستند.[10]
لذا ممکن است منظور الفت بخشیدن قریش به این سرزمین مقدس آن باشد که آنان در طول سفر تابستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به این کانون مقدس را از دل نبرند، و به خاطر امنیتش به سوى آن بازگردند، نکند تحت تأثیر مزایاى زندگى سرزمین یمن و شام واقع شوند و «مکه» را خالى کنند. و یا اینکه منظور ایجاد الفت میان قریش و سایر مردم در مسیر این دو سفر بازرگانی طولانی است؛ چرا که بعد از داستان ابرهه مردم با نگاه دیگرى به آنها مینگریستند، و براى کاروان قریش احترام و اهمیت و امنیت قائل بودند. قریش هم نیاز به این امنیت در طول راه داشت، و هم نیاز به مرکز تجارتی در سرزمین مکه، و خداوند در سایه شکست لشکر ابرهه هر دو امنیت را به آنها بخشید.
نتیجه این سفرهای تجاری پیاپی نیز آن بود که آنان در سرزمینی بیابانی و کمحاصل، نگران گرسنگی خود نیز نباشند. موضوعی که در آخرین آیه بدان اشاره شده است.