دستورات صریح قرآن در واگذارى تربیت فرزندان به مادر و ارائه الگوهاى موفق مادران مربى كه در این میسر به سه نمونه از مادران الگوى قرآنى اشاره شده است: مادر مریم، مادر عیسى(ع) و مادر موسى(ع).
در پایان پژوهش، نویسنده به اثبات این مدعا پرداخته است كه راز ستایش قرآن از مادران، نقش عمده و سرنوشتساز آنان در تربیت فرزندان و نسل آینده اجتماع است.
خانواده، هسته نخستین جامعه و از عوامل اصلى انتقال فرهنگ، اندیشه، اخلاق و سنتها و عواطف به نسلى پس از نسل دیگر است. در میان اعضاى خانواده بیشترین سهم تأثیرگذارى بر فرزند از آن مادران است؛ به ویژه در خانوادههایى كه شیوهاى زیستطبیعى، و مطابق با الگوها و سنتاسلامى دارند؛ كه براساس آن شیر مادر بهترین غذاى كودك و آغوش مادر بهترین جایگاه براى تربیت و پرورش كودكان شناخته مىشود.
بر پاىبست همین نگرش، بارزترین و والاترین نقشى كه در كلام وحیانى قرآن، براى زنان ترسیم و مورد ستایش قرار گرفته شده نقش مادرى و عهدهدارى تربیت فرزندان از سوى آنان است.
زنان به حكم طبیعت و دستگاه آفرینش در سه نقش طبیعى ابراز وجود مىكنند: نقش دخترى، نقش همسرى و نقش مادرى. از میان این هر سه نقش آن چه جایگاه و منزلت ویژه و شایسته تعظیم و تكریم به زن مىدهد، منزلت و جایگاه مادرى است.
قرآن كریم از هر سه نقش پیشین سخن گفته است، اما نه به یك پیمانه و ارزشگذارى برابر و همسان؛ سخن قرآن از زن در نقش دختر خانواده، به سه ساحت برمىگردد:
یك: دفاع از منزلت انسانى دختران و زنان
قرآن كریم نسبت به جایگاه دختران و زنان توجّه داشته و همواره رفتار ظالمانه و ستمگرانه و تحقیرآمیز علیه آنان را كه در بسیارى از فرهنگها از جمله عربجاهلى رایج بوده است، مورد نكوهش قرار داده است.
قرآن در آیات و شیوههاى بیانى مختلف، نگاه فرودستانه به دختران و زنان را نكوهش كرده و چنان نگرهاى را با ارزشهاى انسانى و باورهاى توحیدى ناسازگار دانسته است:
«و لا تقتلوا اولادكم خشیة إملاق نحن نرزقهم و ایّاكم إنّ قتلهم كان خطأً كبیراً» (اسراء / 31)
«و فرزندانتان را از ترس فقر نكشید، ما آنها و شما را روزى مىدهیم، مسلماً كشتن آنها گناه بزرگى است.»
«و اذا الموءودة سئلت بأىّ ذنبٍ قتلت» (تكویر / 8 و 9)
«و در آن هنگام كه از دختران زنده به گور شده سؤال شود: به كدامین گناه كشته شدند.»
دو: تأیید رهیافتهاى شخصیت شناختى و روان شناسانه دختران.
قرآن كریم در یك مورد از شعور بالا، دقیق، دریافت واقعنگر و شخصیتشناسى درست دختران، سخن گفته است و آن قضاوت و شناختى است كه دختران شعیبعلیه السلام پس از دیدار كوتاه با موسىعلیه السلام به هنگام آبدادن گوسفندان بدان رسیدند و هنگامى كه به خانه برگشتند آن دریافت را به پدر ابراز داشتند :
«قالت احداهما یا ابت استأجره إنّ خیر من استأجرت القوىّ الامین» (قصص / 26)
«یكى از آن دو دختر گفت: «پدرم او را استخدام كن. زیرا بهترین كسى را كه مىتوانى استخدام كنى آن كس است كه قوى و امین باشد. (و او همین مرد است.)»
یاد كرد این فراز حكایت موسى و دختران شعیب از سوى قرآن، نوعى تأیید ذكاوت، تیزهوشى و روانشناسى قوى براى دختران به ویژه در امر همسریابى به شمار مىرود.
سه: توانمندى دختران در عرصه كار اطلاعاتى
شایستگى دختران در عرصههاى خبرى و اطلاعاتى – كه از عرصههاى دشوار و پیچیده حیات اجتماعى انسانها به ویژه در جوامع بسته و مستبد به شمار مىرود – در داستان حضرت موسىعلیه السلام سراغ مىرود؛ چه در آن داستان خواهر موسى به عنوان گماشته مادر، در تعقیب و ردیابى برادرش موسى توانست وظیفه و مسئولیت محول شده به خود را به شایستگى انجام دهد و ضمن ورود به كاخ فرعون زمینه بازگشت موسى به آغوش مادر را سامان دهد و به فرجام دلخواه برساند.
«و قالت لاخته قصّیه فبصرت به عن جُنبٍ و هم لا یشعرون. و حرّمنا علیه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم على اهل بیت یكفلونه لكم و هم له ناصحون. فرددناه إلى امّه كى تقرّ عینها و لا تحزن…» (قصص / 13-11)
«و مادر موسى به خواهر او گفت: وضع و حال او را پیگیرى كن. او نیز از دور ماجرا را مشاهده كرد، در حالى كه آنان بىخبر بودند. ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام كردیم تا تنها به آغوش مادر باز گردد و خواهرش (كه بىتابى مأموران را براى پیداكردن دایه مشاهده كرد) گفت«آیا شما را به خانوادهاى راهنمایى كنم كه مىتواند این نوزاد را براى شما كفالت كنند و خیرخواه او باشند؟ ما او را به مادرش باز گردانیدیم تا چشمش روش شود و غمگین نباشد…»
زن در جایگاه همسرى از منظر قرآن، نقشهاى بیشتر و مهمترى را در دو ساحت خانواده و جامعه عهدهدار است :
الف – ساحت خانواده
یك: كاملكننده و تمامیت بخش وجود و هستى مرد
قرآن كریم در مواردى چند از زوجآفرینى موجودات از جمله انسان (= یعنى زن و مرد) سخن گفته است؛ این مفهوم گذشته از بار معنایى همانندى تمام جانبه زن و مرد در ابعاد اساسى و اصول انسانى همچون، ارزشها، كمالیابى و هویت انسانى، كاملكنندگى هر یك براى دیگرى را نیز مىرساند؛ چه هر زوجى به تنهایى نمىتواند آثار وجودى مترتب بر خود، مانند گسترش و تكثیر نسل را بروز دهد مگر آنگاه كه زوج او نیز وجود و در كنار او حضور – متناسب با آن چیز – داشته باشد. كه اگر غیر این باشد، عنوان زوجیت صدق نمىكند و گذشته از آن وجود و دستكم اطلاق عنوان زوجبودن، لغو و بىثمر خواهد بود:
«یا أیّهَا النّاس اتّقوا ربّكم الّذى خلقكم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها…» (نساء / 1)
«اى مردم از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید، همان كس كه همه شما را از یك نفس آفرید و همسر او را نیز از همان نفس یگانه آفرید…»
دو: تداوم بخشیدن نسل آدمى
در همان آیه شریفه پیش گفته، پس از آن كه خداوند از زوجآفرینى انسان و یگانگى آن دو در منشأ و گوهرآفرینش یاد مىكند، مىافزاید :
«…و بثّ منهما رجالاً كثیراً و نساءً…» (نساء / 1)
«از آن دو مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت.»
آیه شریفه نقش مشترك و همانند براى زن و مرد در تكثیر و گسترش نسل آدمیان، قائل مىشود. و براى زنان سهمى به اندازه مردان در این زمینه مىدهد. حال آن كه در زمان نزول قرآن، در عرف عرب جاهلى و بیشتر فرهنگهاى جوامع آن زمان، زن، تنها ظرف (= اوعیه) نطفه مردان به حساب مىآمد و نه شریك نسل و داراى تأثیر در سویههاى خلقى و خلقى فرزندان و یا برخوردار از حقوق مادرى.
سه : عامل آرامش همسر، برآورنده نیازهاى روحى و روانى او
«و من آیاته أن خلق لكم من انفسكم أزواجا لتسكنوا إلیها و جعل بینكم مودة و رحمة…» (روم / 21)
«و از نشانههاى او اینكه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد…»
چهار: پوشاننده عیبها و برآورنده نیازها و كاستىهاى شوهران
در نگره قرآنى مردان و زنان كاركرد لباس و پوشش نسبت به یكدیگر را دارند :
«هنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ…» (بقره / 187)
«همسرانتان – زنان – لباس شما هستند و شما لباس آنها…»
تعبیر لباس از زن و مرد در نقش همسرى، مىرساند كه از فوائد و كاركردهاى همسرى، مصونیت بخشى، حفظ وقار و آراستگى هر یك از همسران نسبت به دیگرى است.
پنج : مشاور همسر در امور خانواده
خداوند در دو سوره از قرآن، زنان را مشاور همسرانشان معرفى كرده است:
«والوالدات یرضعن اولادهنّ حولین كاملین… فان اراد فصالاً عن تراضٍ منهما و تشاورٍ فلاجناح علیهما…» (بقره / 233)
«مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر مىدهند… و اگر آن دو با رضایت و مشورت یكدیگر بخواهند كودك را (زودتر) از شیر بگیرند گناهى بر آنها نیست…»
«وأتمروا بینكم بمعروف…» (طلاق / 6)
«و (درباره فرزندان، كار را) با مشاوره شایسته انجام دهید…»
مجال این تأمل هست كه آیا دو مورد یاد شده داراى ویژگى بوده است یا قرآن از سه نمونه و راهنمایى و تأكید بر دو مورد انگشت نهاد و موضوع قابل تسرّى به سایر موارد مدیریت مشترك خانوادگى مىباشد.
شش : پاسخدهى به نیازهاى طبیعى همسرى
«نساءكم حرث لكم فأتوا حرثكم أنّى شئتم…» (بقره / 223)
«زنان شما محل بذرافشانى شما هستند؛ پس هر زمان كه بخواهید، مىتوانید با آنها آمیزش كنید.»
لحن ترغیبگرایانه آیه شریفه بر تأمین نیاز جنسى و كامروایى – از رهگذر آمیزش با همسران – در هر لحظه و هر جاى كه احساس نیاز شود، همزمان، مطلوب بودن و نیز نقش باثباتى همسران در اشباع جنسى شوهران را مىرساند.
ب – ساحت جامعه
قرآن كریم از همسران نوح و لوطعلیهما السلام به عنوان نمادها و نمونههاى كفر و بىایمانى نام مىبرد. چنان كه از همسر فرعون، به عنوان الگوى مثبت و سزامند اقتدا براى همه مردان و زنان یاد كرده است :
«ضرب اللّه مثلاً للّذین كفروا امرأتٍ نوحٍ و امرأت لوطٍ كانتا تحت عبدین من عبادنا فخانتاهما فلم یغنیاعنهما من اللّه شىءً و قیل ادخلا النّار مع الدّاخلین. و ضرب اللّه مثلاً للّذین آمنوا إمرأت فرعون إذ قالت ربّ ابنى لى عندك بیتاً فى الجنّة و نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظالمین» (تحریم / 10 و 11)
«خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند، به همسر نوح و همسر لوط، مثل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند ولى به آن دو خیانت كردند و ارتباط با این دو پیامبر سودى به حالشان (در رهایى از عذاب الهى) نداشت و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه كسانى كه وارد مىشوند. و خداوند براى مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش.»
الف – رشد كودك در آغوش مادر
قرآن نهاد خانواده را كانونى براى تربیت (پرورش استعدادهاى درونى)1 و رشد توانایىهاى بالقوه فرزندان مىشناسد و براى سامانیابى ثمربخش وظیفه كودكپرورى، نقش و كاركرد هر یك از پدر و مادر را تعیین مىكند:
«والوالدات یرضعن اولادهنّ حولین كاملین لمن اراد أن یتمّ الرضاعة و على المولود له رزقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف… لا تضارّ والدةٌ بولدها و لا مولود له بولده…» (بقره / 233)
«مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر مىدهند، (این) براى كسى است كه بخواهد دوران شیرخوارگى را تكمیل كند و بر آن كس كه فرزند براى او متولد شده (= پدر) لازم است خوراك و پوشاك مادر را به طور شایسته (در مدت شیردادن بپردازد) – هیچكس موظف به بیش از مقدار توانایى خود نیست – نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به كودك را دارد و نه پدر.»
برخى پنداشتهاند كه این تقسیم وظیفه به عصر و زمانى نظر دارد كه مادران خانهنشین بودهاند. از سوى دیگر قرآن خود تصریح كرده است كه این حكم، الزامى نیست؛ بنابراین مىتواند مؤسسات پرورش كودك، پدر و یا هر كسى دیگرى جانشین مادر شود و تربیت كودك را بر عهده بگیرد. و براى شیر مادر نیز غذاهاى مناسب، جایگزین گردد.
در پاسخ باید گفت، كه این تقسیم وظایف بین پدر و مادر، در نگره قرآنى، نه دلبخواهانه و فاقد بنیانهاى معرفتى و انسانشناختى كه برآمده از متن طبیعت، آفرینش و استعدادهاى متفاوتى است كه براى هر یك از زن و مرد وجود دارد، استعدادهاى طبیعى مرد همچون توانایى جسمى، سختكوشى، خشونت و… او را در جایگاه نانآور و پاسبان خانواده قرار داده است. مهر و عطوفت، ظرافت و لطافت طبع، صلحجویى، رقّت قلب، شكیبایى و… زن را وظیفه مادرى، تربیتى و پرورشى بخشیده است.
این حقیقت در دنیاى امروز كه دنیاى فاصلهگرفتن مادران از فرزندان و پرداختن به كار بیرون از منزل است، نسبت به سایر زمانها روشنتر شده است كه هیچ، جایگزینى براى شیر مادر نمىتوان سراغ گرفت و هیچ پرورشگاهى نمىتواند احساس، عاطفه، گرما، آرامش، نیروبخشى و سایر كاركردهاى روانى و عاطفى آغوش مادر را جبران كند.
دكتر بنیامین اسپاك (Dr. Benyamin Spock) روانپزشك و متخصص كودكان، در آمریكا عصاره دریافت سالها پژوهش و تحقیق كتابخانهاى و میدانى خود در این باره را چنین بازگو مىكند:
«كودكان مىتوانند رشد و تربیت طبیعى داشته باشند. براى رسیدن به این هدف من به نتایجى رسیدهام كه به طور خلاصه از این قرار است: ساعتى بعد از تولد نوزاد، فرزند را در اختیار مادر قرار دهند، تا او را مدتى لمس كند، تغذیه با پستان مادر باید تشویق شود و تا حد امكان نوزاد هنگام انجام كارها، همراه مادر باشد.»2
او فوائد و آثار این سفارشهاى تربیتى را سالمسازى و انسانىشدن هرچه بیشتر روابط جوامع بشرى مىداند و تغییر شرایط زندگى را كه بر اثر آن زنان از بیم تغییرات عضلانى، از دست دادن زیبایى، گریز از كسالت و خستگى خانهنشینى، بىحوصلگى، اشتغال به كار و عوامل از این دست، نمىخواهند حتى بخشى از تربیت فرزندان را متحمّل شوند، دلایل قانعكننده براى كوتاهى در تربیت فرزندان از سوى خانواده و مادران نمىشناسد :
«من امیدوارم در حالى كه انتظار جامعه انسانىتر را داریم، مردان و زنانى باشند كه احساس كنند، مراقبت از كودكان و خانه، دستكم به اندازه هر فعالیت دیگرى، مهم و ارضاكننده است و هیچ زن و مردى تصور نكند كه براى انتخاب این راه احساس شرمندگى كند.»3
ب – مادران نمونه، چهرههاى الگو
1- همسر عمران مادر مریم
مریم زن نمونه و بانویى است كه در قرآن كریم ستایش افزون شده و زن برگزیده از میان عالمیان معرفى شده است :
«واذ قالت الملائكة یا مریم إن اللّه اصطفاك و طهّرك و اصطفاك على نساء العالمین» (آل عمران / 42)
«به یاد آورید هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم خدا تو را برگزیده و پاك ساخته و بر تمام زنان چهان برترى داده است.»
قداست و برگزیدگى مریم را – آنسان كه قرآن روایت مىكند – تربیت یافتن وى در دامان مادرى چون همسر عمران، شایستگىها، باور، اخلاص و ایمان وى بىارتباط نیست. زیرا قرآن قبل از تكریم مریم، به ارائه ویژگىهایى از مادر او پرداخته است :
«ربّ إنّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً فتقبّل منّى إنّك انت السّمیع العلیم»
(آلعمران / 35)
(به یاد آورید) هنگامى را كه همسر «عمران» گفت: «خدایا آن چه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه «محرّر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو( باشد. از من بپذیر كه تو دانا و شنوا هستى.»
بىتردید زنى با این خداباورى و نیّت الهى و معنوى، دوره باردارى خویش را در كمال پرواپیشگى و بندگى خالصانه به سر برده و مراقب طهارت ظاهرى، باطنى و دورى از آلایشهاى تأثیرگذار بر كودك خویش بوده است.
رهیافت به راز و اهمیت یاد كرد قرآن از انگیزه الهى و خالصانه مادر مریم به هنگام باردارى و پیشكش كردن جنین خویش به پیشگاه پروردگار هستى، وانگهى میسر مىگردد كه توجه داشته باشیم كاوشها و دریافتهایى جدید علمى، بیانگر آن است كه حوادث محیطى و پیرامونى كودك از زمان تولد و حتى پیش از آن و در دوره جنینى، از قبیل تصورات، افكار، حزن و اندوه او، رفتارها و عملكردهاى مادر و نیز تغذیه، نظافت، گرفتن از شیر و آموزش، داراى تأثیر كامل در تنظیم و شكلگیرى شخصیت آینده او مىباشد.
تمامى روایات و نصوصى كه از آداب زفاف، شرایط زمانى، مكانى و بایستههاى زمان آمیزش، تأثیر آب، هوا، تغذیه و حالات روحى مادران بر فرزندان در دوره باردارى و شیردهى، سخن مىگویند، از همین منظر قابل دقت است.
دكتر بنیامین اسپاك، مىنویسد:
«انسان قبل از تولد نه تنها در رحم مادر رشد مىكند، تغذیه مىشود و محیط گرمى دارد، بلكه در همه حركتهاى او شریك است.»4
مادر مریم، درنخستین لحظههاى تولد فرزندش در اندیشه پایبندى به عهدى است كه با خدا بسته است و زمانى كه مىبیند برخلاف تصور او دخترى به دنیا آورده كه نمىتواند بر اساس رسوم آن جامعه در شمار خدمتكاران خانه خدا درآید، اما این رویداد خلاف تصور، چیزى از ایمان وى، نمىكاهد و او همچنان ثابت قدم در عهدش باقى مىماند و نوزادش را «مریم» (عبادت كننده خداوند( نام مىنهد و با سپردن او، و نسلش به خداوند، خواهان امداد الهى در تربیت وى مىگردد:
«فلمّا وضعتها قالت ربّ إنّى وضعتُها اُنثى و اللّه اعلم بما وضعت و لیس الذّكر كالأنثى و إنّى سمّیتها مریم و إنّى اُعیذها بك و ذرّیّتها من الشیطان الرجیم» (آل عمران / 36)
«ولى هنگامى كه او را به دنیا آورد، (و او را دختر یافت) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم – ولى خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاهتر بود – و پسر همانند دختر نیست. (دختر نمىتواند وظیفه خدمتگذارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مریم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم.»
واژه «عوذ» به معناى پناهبردن، پناه دادن و تمسك به غیر است.5 عوذ مریم به خدا، یعنى به تمام و كمال سپردن او به خداوند.
مادر مریم در تربیت شایسته او از هیچ كوششى فروگذار نكرد و خداوند به دست او و در دامان او، مریم را به رشد و كمالى بس نیك و شایسته رسانید.
«و انبتها نباتا حسنا» بیانگر رشد، تربیت و پروش بایسته و مطلوب مریم است. قرآن یادآور شده است كه پاكى و پاكدامنى و صلاح پدر و مادر مریم، در میان جامعه آنان مورد تأیید و تأكید بوده و مردم انتظار داشتند كه به حكم قوانین طبیعى و اجتماعى، مریم نیز فردى شایسته باشد و قرآن این انتظار را رد نكرده و نادرست نشمرده است.
«یا اخت هارون ما كان ابوك امرأ سوءٍ و ما كانت اُمّك بغیّاً» (مریم / 28)
«اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بدكارهاى!»
2- مریم مادر عیسى علیه السلام
مریم مادر عیسىعلیه السلام بانو و مادر نمونه دیگرى است كه قرآن بر آن انگشت نهاده و تأكید كرده است. مادرى كه از همان روزهاى نخستین جدایى از آغوش مادر، ساكن و مقیم خانه خدا شد و به عبادت الهى پرداخت.
مقام مریم در عبودیت و بندگى خداوند به مرتبهاى رسید كه برگزیده خداوند شد. مائده آسمانى بر او فرود مىآمد ومورد غبطه پیامبر الهى (زكریا) قرار گرفت و داشتن چنان فرزندى را از خداوند درخواست كرد.
مریم از زنان مورد ستایش قرآن است از آن جهت كه پاكى و پاكدامنى خود را به شدت پاس داشته است و تا آنجا پیش رفته كه شایستگى دریافت نفخه الهى شده است.
«و مریم ابنت عمران الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدّقت بكلمات ربّها و كُتبه و كانت من القانتین» (تحریم / 12)
«و مریم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگاه داشت و ما از روح خود در آن دمیدیم، او كلمات پروردگار و كتابهایش را تصدیق كرد و او از مطیعان فرمان خدا بود.
«و اذ قالت الملائكة یا مریم إنّ اللّه اصطفاك و طهّرك على نساءالعالمین. یا مریم اقنتى لربّك و اسجدى و اركعى معالرّاكعین» (آل عمران / 42 و 43)
و (به یاد آورید) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. اى مریم! ( به شكرانه این نعمت) براى پروردگار خود، خضوع كن و سجده بهجا آور و با ركوعكنندگان ركوع كن.»
از مجموع نام مریم به عنوان دختر عمران یا مادر عیسى و یا به صورت مستقل، بارها و بارها در قرآن یاد شده است و آیات مربوط به توصیف حالات شخصى، ویژگىهاى رفتارى، عبادى، خلقى، برگزیدگى و پاكدامنى مریم، سكنى گزینى او در عبادتگاه پروردگاه و بهرهورى از نعمتهاى بهشتى، چند مطلب قابل فهم و دریافت است :
یك : وارستگى، پاكدامنى، بندگى خالصانه مریم، سبب شد كه فرزند و مولود بزرگوارى چون عیسى مسیحعلیهما السلام در دامن او زاده شود؛ چه اگر زنى بسان مریم و به پیمانه قداست، پاكى و پرواپیشگى او نمىبود نمىتوانست، این شرافت را كسب كند و ظرفیت و شایستگى مادرشدن براى عیسى مسیحعلیهما السلام را بیابد.
دو : تولد فرزندى چون عیسى از مادرى چون مریم سزا است و این به صورت آشكار نقش مادر در تربیت فرزندان در مراحل جنینى و پس از آن و نیز تأثیر حالات روحى، اخلاق و ایمان مادران بر خلق و خوى و حالات و رفتار فرزندان را مىرساند.
سه : گویى تمام عظمت و تقدیس مریم در نقش مادرى او به عیسى و زادن و پروردن او خلاصه مىشود. كثرت آیات ناظر بر مادرى مریم براى عیسى از همین منظر قابل فهم است.
چهار : مادرى مریم، براى عیسىعلیه السلام را نمىتوان بسان گذرگاه و ظرفى بدون نقش و تأثیر براى مظروف و شخصیت مسیح انگاشت كه اگر چنین مىبود، یاد كرد آن همه توصیف از پرواى اخلاقى، خداباورى مریم و جاى گرفتن وى در مقدسترین مكان، پرداختن به پرستش شبانهروزى خداوند و تغذیه از پاكترین غذاها، در دوره پیشامادرى، ضرورت و توجیه درخور فهم و عقلانى نمىیافت!
افزودن بر این، بشارت تولد عیسىعلیه السلام را فرشتگان به مریم دادند و آن نوزاد را با لقب «فرزند مریم» معرفى كردند و این یعنى كه او سهمى به سزا در تحقق اراده الهى و تولد فرزندى چون عیسى از دامن او داشته است :
«اذ قالت الملائكة یا مریم إنّ اللّه یبشّرك بكلمةٍ منه اسمه المسیح عیسى ابن مریم وجیهاً فىالدنیا و الاخرة و من المقرّبین» (آل عمران / 45)
«(به یاد آورید) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم! خداوند تو را به كلمهاى ]= وجود با عظمتى[ از طرف خود بشارت مىدهد كه نامش مسیح، عیسى پسر مریم است؛ در حالى كه در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان (الهى) است.»
یكى از آیاتى كه بهگونه صریح تأثیر نقش تربیتى، شخصیتى و صفات اخلاقى، دینى مریم در تكوین شخصیت عیسىعلیه السلام را باز مىگوید، آیه هفتاد و پنجم سوره مباركه مائده است:
«ما المسیح ابن مریم إلا رسولٌ قد خلت من قبله الرّسل و امّه صدیقه كانا یأكلان الطعام» (المائده / 75)
«مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پیش از وى نیز، فرستادگان دیگرى بودند. مادرش، زن بسیار راستگویى بود؛ هر دو غذا مىخوردند؛ (با این حال، چگونه دعوى الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!)
یكى از جنبههاى تأكید خداوند بر «صدیقه» بودن مریم آن است كه بگوید، پارهاى از خصوصیات و صفات منحصر به فرد و استثنایى عیسىعلیه السلام ره آورد صفت صدیقبودن مادر او، مریم است و گرنه او انسانى است بسان سایر انسانها.
3- مادر موسىعلیه السلام
موسىعلیه السلام در روزگارى به دنیا آمد كه فرعون، فرزندان پسر بنىاسرائیل را سر مىبرید تا سلطنت وى زوال نیابد.
از همان روزهاى نخست ولادت موسىعلیه السلام، مادر وى را ، تشویق و اضطراب فراگرفت و از تدبیر و چارهاندیشى در حفظ جان فرزند خویش، عاجز ماند. در این هنگام بود كه مادر موسىعلیه السلام از سوى خدا راهنمایى شد :
«و اوحینا الى امّ موسى أن أرضعیه فاذا خفت علیه فألقیه فى الیمّ و لا تخافى و لاتحزنى إنّا رادّوه الیك و جاعلوه من المرسلین. فالتقطه آل فرعون لیكون لهم عدوّاً و حزناً» (قصص / 7 و 8)
«و ما به مادر موسى الهام كردیم كه : «او را شیر ده و هنگامى كه بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بیفكن؛ و نترس و غمگین مباش، كه ما او را به تو بازمىگردانیم، و او را از رسولان قرار مىدهیم. (هنگامى كه مادر به فرمان خدا او را به دریا افكند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندهشان گردد!»
در این ماجرا چند موضوع شایان درنگ است :
یك : وحى الهى به مادر موسىعلیه السلام چه به معناى الهام باشد و یا شنیدن صدا و یا هر مكانیسم دیگر، آن چه مهم مىنماید و منزلت مادر موسىعلیه السلام را به عنوان مادر بسى والایى مىبخشد، این واقعیت است كه مىبینیم، تمامى تدبیر و راهكارهاى وحیانى خداوند به صورت ریز، دقیق، مدبرانه و با شجاعت برخاسته از ایمان از سوى مادر موسى فراگرفته و اجرا مىشود و خداوند از ایمان، قلب مطمئن، تعهد و اجراى دقیق دستورات خود به وسیله مادر موسىعلیه السلام با لحن ستایش گزارش مىكند.
دو : راز بازگشت دوباره موسى به آغوش مادر، تسكین قلب مادر موسى، زدودن اندوه از وى و اثبات حقانیت وعده خداوند دانسته شده است :
«فرددناه إلى امّه كى تقرّ عینها و لا تحزن ولتعلم أنّ وعداللّه حق…» (قصص / 13)
«ما او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند كه وعده الهى حق است.»
اما این واقعیت كه از میان تمامى راههاى ممكن خداوند راهكار امتناع او از پذیرش و مكیدن پستان زنان دیگر را عامل بازگشت موسى به مادر، تقدیر و پیشبینى مىكند، نشانگر این مطلب مىتواند باشد كه كار تربیت، پرورش، تغذیه و رشد موسى پیامبر باید كه به وسیله زنى چون مادر خود وى كمال و انجام پذیرد و نه هر زن شیرده دیگر، و این به معناى برجسته كردن اهمیت نقش تربیتى مادران در سمت و سویابى فرزندان و ارائه الگوى موفق از مادرى است كه باایمان اخلاص و اعتماد و اتكال به خداوند كار تربیت و پرورش فرزندى چون موسىعلیه السلام را به شیوه احسن و بهترین وجه ممكن به فرجام رساند.
اگر از داستان نوحعلیه السلام بگذریم كه برخى از قرآنپژوهان شقاوت فرزند نوح را برآیند زاده شدن و تربیت یافتن در دامان مادر ناشایست قلمداد كردهاند؛ زیرا كه از خانواده نوح این هر دو مادر و فرزند بودند كه به نوح ایمان نیاوردند و با كافران غرق طوفان شدند. موردى را نمىتوان یافت كه زن در نقش مادرى نكوهش شده باشد.
به ویژه این كه قرآن، بدفرجامى و اعراض فرزند نوحعلیه السلام از ایمان به شریعت و آیین پدر را، حتى با اشاره و تلویح به مادر او نسبت نداده است. بدین ترتیب جایى را نمىشود سراغ گرفت كه قرآن كریم به صورت روشن و صریح، زنان را در جایگاه و نقش مادرى نكوهش و توبیخ كرده باشد.
آنان كه با ملاكهاى ارزشگذارى اسلام آشنایى دارند، مىدانند كه اسلام و فرهنگ قرآنى به تمامى كسانى را كه داراى نقش و كاركرد تربیتى هستند، ارج و منزلت بیش از سایرین بخشیده است، ربوبیت از صفات كمالیه الهى و خداوند «رب» تربیت كننده و پرورش دهنده مطلق جهانیان است: «الحمدللّه ربّ العالمین»
پیامبران الهى از جمله صفات و رسالتهایشان، مربیگرى و آموزگارى است: «هوالّذى بعث فى الامّیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة و إن كانوا من قبل لفى ضلالٍ مبین» (جمعه / 2)
«و كسى است كه در میان جمعیت درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگیخت كه آیاتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزكیه مىكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مىآموزد هر چند پیش از آن در گمراهى آشكارى بودند!»
از این رو مهمترین مواردى كه قرآن به نقش قابلتحسین مادران پرداخته، مواردى است كه به جنبه مربیگرى آنان نظر داشته است. از آن جمله :
1- حق بیشتر مادران بر فرزندان. نیكى و احسان به والدین در هفت سوره قرآن، سفارش شده و همواره پس از ایمان به خدا و یكتاپرستى كه سنگبناى سازواره اندیشه اسلامى را تشكیل مىدهد، قرار گرفته است.
در دو سوره از این سورهها بر روى واژه مادر «ام» جداگانه تكیه شده و زحمتها، رنجها و بیدارىهایى كه براى پرورش، تربیت و سلامت فرزند خود در هنگام باردارى، شیردهى، متحمل گشته است، یادآور شده و بدینسان منزلت مادرى را ارج بیشتر از پدربودن نهاده و حقوق بیشتر او بر فرزندان را گوشزد كرده است :
«و وصّینا الانسان بوالدیه حملته اُمّه وهناً على و هنٍ وفصاله فى عامین أن اشكرلى ولوالدیك» (لقمان / 15)
«و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كردیم. مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد (به هنگام باردارى هر روز رنج تازهاى را متحمل مىشد) و دوران شیرخوارگى او دو سال پایان مىیابد (آرى به او توصیه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر به جا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است.»
«و وصّینا الانسان بوالدیه إحساناً حملته اُمه كرهاً و وضعته كُرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً…» (احقاف / 15)
«ما به انسان توصیه كردیم كه به پدر و مادر نیكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مىكند و با ناراحتى بر زمین مىگذارد و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سىماه است»
2- قرآن در سوره اسراء احسان و نیكى به والدین را در شمار قضاء و احكامى كه الزامى و بایدى است قرار مىدهد و نمونههاى از رفتار و برخورد محسنانه و نیكو را نیز یادآور مىشود و در آخر مىافزاید كه فرزندان باید، در خلوتگه راز و نیایش با خداوند، از نقش تربیتى والدین یاد كند:
«… و قل ربّ ارحمهما كما ربّیانى صغیراً» (اسراء/ 24)
«و بگو؛ پروردگارا همانگونه كه آنان مرا در كوچكى تربیت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده.»
انتخاب عنوان «تربیت» (گذشته از این كه مىتواند به دلیل شمول و پوششدهى آن بر همه فعالیتهاى كودكپرورى پدر و مادر باشد( بیانگر آن است كه از یكسو، تمامى اعمال و رفتارهاى پدر و مادر جنبه تربیتى دارند و از سوى دیگر تربیت ستوده و بایسته همان پدر و مادر بوده كه چنین فرزند خداجو و نیایشگر پرورده شده است.
پی نوشت:
1- مطهرى، مرتضى، تعلیم و تربیت، چاپ هشتم، تهران، انتشارات الزهرا، 49 1365؛ سادات، محمد على، اخلاق اسلامى، چاپ سوم، تهران، شركت چاپ و نشر ایران، 7/ 1373.
2- بنیامین اسپاك، تغذیه، تربیت و نگهدارى كودك، ترجمه احمد میرعابدینى، چاپ اول، تهران، نشر چكامه، 544/ 1362.
3- همان، / 549.
4- همان، 543/1.
5- رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحكیم (تفسیرالمنار)، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفة،