همه ما در موقعیتهایی بودهایم که رفتار یا گفتار یک نفر، بد و پر عیب و ایراد به نظرمان برسد. آن رفتار، ممکن است واقعا عیب هم باشد، اما نه آنقدر که ما فکر می کنیم!
اینکه وقتی من نوعی رفتاری از کسی ببینم و سریع او را محاکمه نکنم و به او انگ عیب و ایرادی نگذارم، نشان می دهد که چقدر من توانایی همدلی با دیگران دارم.
همدلی به عنوان یک مهارت، یک خصوصیت شخصیتی، و یک احساس یا هیجان، همواره مورد توجه و بررسی روان شناسان بوده است. منظور از همدلی توانایی فرد در درک احساس، هیجانات و افکار دیگران است یا به بیان ساده تر میزان همدلی شما نشانی از آن است که چقدر می توانید خودتان را جای دیگران بگذارید، درد آنها را بفهمید و در بهبود شرایطشان کوشا باشید.
چگونگی ابراز این احساس و ادراک و همچنین گسترش و پخته تر کردن آن، مهارتی است که بهترین زمان برای کسب کردن آن در سنین جوانی است. بدون شک افرادی که به این مهارت دست یافته اند از روابط بین فردی مناسب تری برخوردار خواهند شد، بین دیگران محبوب تر شده و احترام بیشتری در جامعه کسب می کنند. اگر به این مزایا احساس بهتر درونی نسبت به خود را نیز اضافه کنیم، تاثیر همدلی را در افزایش رضایت از زندگی در خواهیم یافت.
– مثلا یک نفر میآید داخل مترو، هول می زند که زود روی صندلی بنشیند ،فکر می کنی: چه بی ملاحظه! چه خودخواه!چه بی فرهنگ! حالا دو تا ایستگاه هم بایستی، نمی میری که!
نگاه به آدم ها هرچه که هستند با در نظر گرفتن پس زمینه اجتماعی و خانوادگی شان کمک میکند آنها را بیشتر دوست داشتهباشیم. بدیهایشان را از خودشان جدا ببینیم و فکر کنیم آنها هم می توانند خوب باشند. و ما هم می توانیم بد بشویم و بد باشیم؛ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿۱﴾ واى بر هر بدگوى عیبجویى (۱) (سوره همزه، آیه 1)
– چراغ عابر پیاده قرمز است؛ باید همه بایستند تا چراغ سبز شود، اما یک نفر با سرعت می آید و عبور می کند؛ فکر می کنی: واقعا مردم چقدر بی فرهنگ شده اند و…
– در خیابان ماشین جلویی با سرعت کم رانندگی می کند، بوق می زنیم و فریاد می زنیم؛ این لگنو یه کم بهش سرعت بده، مگه داری عروس می بری؟!!
– در بین جمع خانوادگی از کسی سؤالی را می پرسیم و می خواهیم که نظرش را در ان مورد بدانیم، اما او به طرقی از پاسخ دادن طفره می رود؛ با خود می گویی: که چی جواب نمیده، حالا جواب بدی چی میشه؟! چقدر یه آدم سیاست مدار می تونه باشه!
برای چند لحظه دوربین را از خودت بردار بگذار روی او و بگذار روی محیط اطراف، حالا خوبِ خوب نگاه کن … سکانس ها را عقب می رویم
– تمام شب روی پا ایستاده و کار کرده، برسد خانه باید بایستد پای گاز و برای خواهر و برادرهای کوچکش غذا درست کند. اگر اینها را بدانی، هنوز هم به نظرت خودخواه و بی ملاحظه میرسد؟ باز هم کارش به نظرت یک عیب بزرگ میآید؟ بلند نمی شوی جایت را به او بدهی ؟! و هزاران اتفاقاق دیگر که در زندگیمان می افتد به نظرت اگر تو جای او بودی، ممکن نبود همین طوری بشوی؟
– خبر دزدی از خانه اش را به او داده اند … خبری که با شنیدنش بند بند وجودش پاره شده … تمام دارایی اش را برده اند … شما هم در این شرایط پشت چراغ قرمز می ایستادید؟!!
– داخل ماشین بیماری وجود دارد که سرعت و هیجان برایش خوب نیست، با کوچک ترین سرعتی وضعیتش وخیم تر می شود .. آیا روا است که این گونه با او سخن بگوییم؟
– سؤالی که از او پرسیده ایم، پاسخی دارد که با گفتنش آشوبی در خانواده ها برپا می شود و باعث تفرقه می شود، به نظر شما آدم عاقل چگونه برخورد می کند؟!
نگاه به آدم ها هرچه که هستند با در نظر گرفتن پس زمینه اجتماعی و خانوادگی شان کمک میکند آنها را بیشتر دوست داشتهباشیم. بدیهایشان را از خودشان جدا ببینیم و فکر کنیم آنها هم می توانند خوب باشند. و ما هم می توانیم بد بشویم و بد باشیم؛ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿۱﴾ واى بر هر بدگوى عیبجویى (۱) (سوره همزه، آیه 1)