تفاوت اعجاز قرآن با دیگر آثار فاخر ادبی - شهادت طلب

تفاوت اعجاز قرآن با دیگر آثار فاخر ادبی

هنر در قرآن در خدمت رشد و تكامل فرد و جامعه قرار می‌گیرد و از هنر، هنر متعهد می‌زاید و هنر غیرمتعهد را هنری لغو می‌شناساند. چنانچه در هنر نمایشی داستان‌سرایی قرآن همین بینش را مطرح می‌كند. هنری كه قرآن در فصاحت و داستان هنرنمایی می‌كند هم در ادبیات هنرمندانه است هم در تأثیر؛ به‌همین‌جهت داستانش را “احسن‌القصص”، زیباترین قصه‌ها می‌نامد، زیرا داستان‌های قرآن وحی خداوند از ماوراءطبیعت است كه بشر را از خاك به افلاك، از طبیعت به غیب و شهود فرامی‌خواند. داستان‌های قرآن نه برای سرگرمی، نه برای هنر كه هرچه تراژدیك هنرمندانه‌تر؛ بلكه برای امیدآفرینی، برای شكیبایی، برای استقامت در مقابل مشكلات و عبرت خوانندگان آمده است.
می‌توان گفت در زمانی كه هنر برای هنر و سرگرمی، شعر برای خیال‌انگیزی، داستان و داستان‌سرایی برای سرگرمی مرسوم شده و ماده‌ هنر، غیرواقعی، تخیلی، افسانه‌ای و نتیجه‌ آن پوچ و باطل بوده است، قرآن با طرح هنری متعهد، واقع‌گرا، هدفمند، خردانگیز، احیاكننده‌ فطرت، مبارزساز، اخلاق‌گرا، استقامت‌زا، آرام‌بخش و حق‌گرا را پایه‌گذاری كرد.

ممكن است گفته شود كه انسان‌های هنرمند در ادبیات آثاری را در قالب شعر یا نثر خلق كرده‌اند كه برای تاریخ ماندگار شده و پس از گذشت سالیان دراز طراوت و جاذبه‌ خود را از دست نداده‌ است.
اشعاری مانند شاهنامه‌ فردوسی، لیلی و مجنون نظامی، رومئو و ژولیت شكسپیر و بینوایان ویكتورهوگو؛ اینها نمونه‌های شاهكار ادبی است كه در سبك و محتوا آثاری ارزشمند به‌حساب می‌آیند.

این‌گونه آثار با اعجاز قرآن چه تفاوتی دارد؟

قرآن از لحاظ سبك و محتوا شعر نیست، گرچه وزن و قافیه‌ای خاص دارد، ولی سبك نوینی درانداخته است كه باید آن‌را پایه‌گذار ادبیات جدیدی به حساب آورد. قرآن از لحاظ محتوا نیز شعر نیست چه اینكه محتوای شعر از خیال سرچشمه می‌گیرد و خیال‌انگیزی می‌كند، چنانچه شعر در تعریف ارسطو «كلامی مخیل» است كه ماده‌ آن از خیالات است.[1]

محتوای قرآن هرگز از مخیلات نیست، بلكه حقایقی است كه واقعیت‌های هستی را حكایت می‌كند، چنانچه قرآن می‌فرماید: «آنچه بر تو نازل شد حق است».[2] بنابراین محتوای قرآن حق و واقعیات است؛ از همین‌جهت هنر نوین قرآن در سبك و محتوا، هنری حق‌مدار است، برای سرگرمی و خیال‌انگیزی نیست، بلكه برای خردورزی و تعقل‌انگیزی است: «ما قرآن را به زبان عربی نازل كردیم تا اندیشه نمایید».[3] اینجاست كه قرآن شعر معمولی زمانه‌اش را درخور پیامبر نمی‌داند و می‌فرماید: «و ما به او شعر نیاموختیم و [شاعری] شایسته‌ او نیست. آن [قرآن] جز یادآور [فطرت] و كتاب خواندنی روشنگری نیست تا زنده‌دلان را [از بدی‌ها] بیم دهد و گفتار [خداوند مبنی بر شكست] كافران را محقق سازد».[4]

بنابراین فرق این كتاب با اشعار زمانه قرآن در هدفداری آن یعنی یادآوری فطرت الهی، خواندنی برای روشنگری، بیم‌دادن زنده‌دلان و بیم‌دادن عاقبت‌نابخیری و چیرگی بر كافران است. با این‌حال قرآن شعر را برحسب شاعر آن مردود نمی‌شمارد، بلكه آنها را به دو دسته تقسیم كرده: یكی سرگشتگان وادی زندگی كه الگویی برای گمراهان هستند و دیگری مؤمنان نیكوكار و یادكنندگان خداوند كه اهل مبارزه و یاری‌طلب نسبت به ستمگران هستند.[5]

داستان‌های قرآنی كه تجلی هنر آن است از جنس قرآن و برای خردورزی و تعقل نقل شده است. ای پیامبر! «داستان‌های [قرآن] را قصه كن شاید كه آنها اندیشه ورزند».[6]

در داستان‌های قرآنی قهرمانانش مردانی از جنس مردم هستند، گرچه در علم و شجاعت و استقامت بشری مافوق بوده‌اند؛ ولی هرگز مافوق بشر نبوده‌اند. آن قهرمانان همواره اعلام می‌كرده‌اند كه «ما جز بشری مانند شما نیستیم، مگر اینكه به ما وحی می‌شود».[7]كافران نیز وقتی می‌خواستند آنها را نفی كنند به بشربودن متهم می‌كردند.[8]

هنر قرآن، هنر سرگرم‌كننده نیست، لغو و بیهوده‌گویی در آن راه ندارد، بلكه هدفمند و متعهد است و تعهدآفرین. هنر قرآن برای كسانی است كه می‌خواهند نهضت اصلاح‌گرانه یا اصلاح‌گرایانه برپا سازند. آنها قبل از هرچیز به استقامت و آرامش و اطمینان به پیروزی نیاز دارند. پیروان آنها نیز احتیاج به راهنمایی و تذكر دارند: «و هریك از خبرهای پیامبران را كه برای تو داستان می‌كنیم آن چیزی است كه به‌وسیله‌ آن دلت را آرامش می‌دهیم و در این [داستان] حقیقت برای تو آمده [نه خیال‌پردازی] و برای مؤمنان اندرز و تذكری است».[9]

قرآن قهرمانانی را ارائه می‌دهد كه هنر را در ساخت مسجد و محراب قرار می‌دهند، اگر سان دیدن، آنها را از خدا غافل كند، اسبان جنگی را در راه خدا قربانی می‌كنند، پیامبری را چنان با حكومت قدرتمند پیوند می‌زنند كه الگوی عینیت سیاست و دیانت موجب بسط توحید می‌شوند.[10]

اینجاست كه هنر در قرآن در خدمت رشد و تكامل فرد و جامعه قرار می‌گیرد و از هنر، هنر متعهد می‌زاید و هنر غیرمتعهد را هنری لغو و باطل می‌شناساند. چنانچه در هنر نمایشی داستان‌سرایی قرآن همین بینش را مطرح می‌كند.

در روایات آمده است كه نضربن‌حرث یكی از سران كفر تاجری بود كه برای تجارت به كشورهای مختلف از جمله ایران سفر می‌كرد. وی افسانه‌های ایرانی را فرامی‌گرفت و در مقابل پیامبر(ص) داستان‌سرایی می‌كرد و می‌گفت: محمد(ص) داستان عاد و ثمود را می‌خواند و من داستان رستم و اسفندیار را.[11] آیه نازل شد كه «و برخی از مردم كسی است كه داستان‌های بیهوده تهیه می‌كند تا [مردم] را از راه الله بی‌هیچ آگاهی گمراه كند و آن [راه خدا] را به سخره بگیرد. آنان برایشان عذابی خواركننده خواهد بود. [و همین ناشران افسانه] زمانی كه آیه‌های [قرآنی] ما برایش خوانده می‌شود، متكبرانه روی برمی‌گرداند كه گویی آن را نشنیده است. گویی در گوش‌هایش سنگینی است. پس او را به عذابی دردناك بشارت بده».[12] قرآن در این آیه این هنر نمایشی داستان‌سرایی را به‌علت غیرمفیدبودن و بازداشتن و بیراهه ‌بردن جامعه محكوم می‌كند. به علاوه حدیث (گفتار، روایت و داستان) لهوی را [13] غیرعلمی می‌شمارد.

جالب این است كه مطابق روایات امامان معصوم، فقهای شیعه این آیه را دلیل بر حرمت غنا و موسیقی محرم گرفته‌اند؛ زیرا بعضی از مصادیق هنر موسیقی «لهوالحدیث» و سخن بیهوده و باطل است.[14]

بنابراین در زمانی كه هنر برای هنر و سرگرمی، شعر برای خیال‌انگیزی، داستان و داستان‌سرایی برای سرگرمی مرسوم شده و ماده‌ هنر، غیرواقعی، تخیلی، افسانه‌ای و نتیجه‌ آن پوچ و باطل بوده است، قرآن با طرح هنری متعهد، واقع‌گرا، هدفمند، خردانگیز، احیاكننده‌ فطرت، مبارزساز، اخلاق‌گرا، استقامت‌زا، آرام‌بخش و حق‌گرا را پایه‌گذاری كرد و در قالبی موزون و زیبا معجزه‌ای ماندگار به‌جای گذاشته است.


پی‌نوشت‌ها:
1. دكتر محمد خوانساری، منطق صوری، ج 2، ص 236
2. وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ (رعد، 1) ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ (بقره، 176) وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا (اسراء، 105)
3 . إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (یوسف، 2)
4 . َمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا ینْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِینٌ* لِینْذِرَ مَنْ كَانَ حَیا وَیحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِینَ (یس، 70-69)
5. وَالشُّعَرَاءُ یتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ* أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی كُلِّ وَادٍ یهِیمُونَ* وَأَنَّهُمْ یقُولُونَ مَا لَا یفْعَلُونَ* إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ (شعراء، 227-224)
6 . فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ (اعراف، 176)
7. قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یوحَى إِلَی (كهف، 110، فصلت، 6، ابراهیم، 11، و اسراء، 93)
8. قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا (ابراهیم، 10، یس، 15، اسرا، 94)
9. وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَیكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ (هود، 120)
10. نمل 44-15 و سبا 14-10
11. طبرسی، مجمع‌البیان، ج 8، ص 490
12. َمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَیتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ* وَإِذَا تُتْلَى عَلَیهِ آیاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ یسْمَعْهَا كَأَنَّ فِی أُذُنَیهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ (لقمان، 7-6)
13. لهو به‌معنای سرگرم‌شدن و مشغول‌شدن و در اصطلاح قرآنی یعنی سرگرم‌شدن به چیزی و كاری كه یاد خدا را می‌فراموشاند. « رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّكَاةِ» (نور، 37)
14. برای آگاهی بیشتر ر.ك به روح‌الله حسینیان، غنا و موسیقی در فقه اسلامی، صص 62-54

admin شنبه اسف ۴, ۱۳۹۷ نظرات
درج ديدگاه
شهادت طلب

سخن مدیر

بسم

با نام و یاد خداوند متعال و با سلام و درود و صلوات به روح پاک شهدا و امام شهدا و با اذن از صاحب الأمر و مولایمان

و با پیروی از خط ولایت ولی امر مسلمین جهان

و به نیت جهاد (مجازی) فی سبیل الله…

را بنا نهاده و با توسل به

از خداوند متعال مسئلت دارم که گام هایم را در این راه استوار نماید.

موضوعات

نوشته‌های تازه

کلام امام امت

امام خمینی
امام خامنه ای

مطالب تصادفی

جنگ نرم

دانلود مداحی

حمایت از ما

https://shahadat-talab.ir

https://shahadat-talab.ir

تبلیغات رپورتاژ

لوگو اسپانسر

پیوندها

امام خامنه ای

عفاف و حجاب