احكام نماز مسافر - شهادت طلب

احكام نماز مسافر

نماز مسافر

مسأله 1119ـ مسافر با «هشت شرط» بايد نمازهاي چهار ركعتي را دو ركعت به جا آورد:

شرط اوّل ـ سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي نباشد

مسأله 1120ـ كسي كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ (حدود 43 كيلومتر) است بايد نماز را شكسته بخواند، خواه رفتنش چهار فرسخ (5/21 كيلومتر تقريباً) باشد يا كمتر يا بيشتر، همين اندازه كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ باشد نماز شكسته است و خواه در همان روز و شب برگردد يا فاصله اي بيفتد، مگر اين كه در بين اين مسافت، ده روز قصد اقامه كند.

مسأله 1121ـ اگر شك دارد سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند، ولي در صورت شك بايد از كساني كه به آن راه آشنا هستند تحقيق كند، مگر اين كه مشقّت زيادي داشته باشد.

مسأله 1122ـ مقدار مسافت را از راههاي مختلف مي توان دريافت نخست اين كه خودش اندازه گيري كرده و يقين حاصل كند، دوم اين كه در ميان مردم معروف باشد، سوم اين كه شخص مورد اعتمادي خبر دهد.

مسأله 1123ـ هرگاه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است و نماز را شكسته بخواند، بعد بفهمد هشت فرسخ نبوده، نمازش باطل است و بايد آن را اعاده كند و چهار ركعت بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد، امّا اگر يقين داشت مسافت مورد نظر هشت فرسخ نيست و در اثناء راه فهميد كه هشت فرسخ بوده بايد نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده اعاده كند.

مسأله 1124ـ اگر ميان دو محلّي كه فاصله آن كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند نماز او شكسته نخواهد بود، هرچند روي هم رفته هشت فرسخ و بيشتر شود مگر اين كه عرفاً به او مسافر بگويند و در اين صورت بنا بر احتياط هم نماز را تمام و هم شكسته بخواند.

مسأله 1125ـ هرگاه محلّي دو راه دارد كه يكي كمتر از هشت فرسخ و ديگري هشت فرسخ يا بيشتر است، اگر از راه اوّل برود بايد تمام بخواند و اگر از راه دوم برود نمازش شكسته است.

مسأله 1126ـ براي حساب مسافت هشت فرسخ بايد از آخرين خانه هاي شهر حساب كرد.

شرط دوم ـ از اوّل، قصد هشت فرسخ را داشته باشد

مسأله 1127ـ اگر اوّل مي خواهد به محلّي كه كمتر از هشت فرسخ است برود ودر وسط راه يا پس از رسيدن به آن مقصد قصد كند مسافرت خود را ادامه دهد بطوري كه مجموع مسافرت او هشت فرسخ باشد، چون از اوّل قصد نداشته بايد نماز را تمام بخواند، ولي اگر در اثنا، يا پس از رسيدن به مقصد قصد كند از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر برود، نماز او شكسته است.

مسأله 1128ـ كسي كه به دنبال گمشده اي مي رود و نمي داند چه مقدار بايد برود تا مقصود خود را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولي در برگشتن چنانچه تا وطن يا محل اقامتش هشت فرسخ يا بيشتر باشد نماز او شكسته است.

مسأله 1129ـ كسي كه قصد هشت فرسخ دارد بايد نمازش را شكستهبخواند، هرچند هر روز مقدار كمي راه برود ولي به اندازه اي باشد كه به اومسافر گويند.

مسأله 1130ـ كسي كه اختيارش در سفر با ديگري است مانند پسري كه با پدر خود مسافرت مي كند، چنانچه بداند سفر پدرش هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند، حتّي اگر كسي را به اجبار به جايي مي برند (مانند زنداني) و بداند مسافت او هشت فرسخ يا بيشتر است همين حكم را دارد، مگر اين كه احتمال عقلايي بدهد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از آنها جدا مي شود و برمي گردد.

شرط سوم ـ در بين راه از قصدش برنگردد

مسأله 1131ـ اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردّد شود بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت خود منصرف شود، بايد نماز را شكسته بخواند، مگر اين كه مردّد درماندن و برگشتن باشد و يا بخواهد همان جا ده روز بماند.

مسأله 1132ـ هرگاه بخواهد به محلّي كه هشت فرسخ يا بيشتر است برود، اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد شود كه بقيّه راه را برود يا نه و در آنجا مقداري متوقّف شود و بعد تصميم بگيرد بقيّه راه را ادامه دهد بايد نماز را شكسته بخواند و اگر در حال ترديد مقداري از مسافت را طي كند سپس تصميمش بر ادامه راه شود، چنانچه باقيمانده راه با آنچه قبلاً با قصد طي كرده هشت فرسخ يا بيشتر باشد نماز را شكسته مي خواند.

شرط چهارم ـ قبل از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود عبور نكند و نخواهد ده روز يا بيشتر در اثناء راه توقف كند.

مسأله 1133ـ اگر مسافر به وطن خود وارد شود سفر او قطع مي گردد و همچنين اگر به محلّ اقامه ده روز برسد، حتّي اگر ترديد دارد كه از وطنش بگذرد يا در جايي ده روز اقامه كند باز هم نماز او تمام است.

شرط پنجم ـ سفر او براي كار حرامي نباشد

مسأله 1134ـ اگر به قصد دزدي، خيانت، يا كار حرام ديگري سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر خود سفر حرام باشد مثل اين كه چنان مسافرتي براي بدن او ضرر قابل ملاحظه اي دارد، يا زن بدون اجازه شوهر سفر كند (بنا بر احتياط واجب) يا فرزند با نهي پدر و مادر سفر نمايد بطوري كه مايه اذيّت آنها شود، بايد نماز را تمام بخواند; ولي اگر سفر واجبي مانند حجّ واجب بوده باشد رضايت شوهر و پدر ومادر شرط نيست و نماز شكسته است.

مسأله 1135ـ هرگاه خود سفر حرام نباشد و به منظور كار حرامي نيز سفر نمي كند، ولي در اثناء سفر، معصيت يا معصيتهايي انجام مي دهد، مثل اين كه در سفر شراب بخورد، يا غيبت كند و به مردم ظلم نمايد، نماز او شكسته است.

مسأله 1136ـ هرگاه براي فرار از انجام كار واجبي مسافرت نمايد، مثل اين كه بدهكار است و مي تواند بدهي خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه مي كند، امّا او براي فرار از پرداخت بدهي مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام به جا آورد، ولي اگر چنين قصدي را ندارد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1137ـ اگر سفر حرام نيست، ولي سوار بر مركب غصبي شود، يا در زمين غصبي مسافرت مي كند، بنابر احتياط جمع ميان نماز شكسته و تمام كند، يعني هم نماز دو ركعتي هم چهارركعتي به جاآورد.

مسأله 1138ـ هرگاه كسي همراه ظالمي سفر كند و مسافرت او كمك به ظالم محسوب شود سفر او حرام است و نمازش را بايد تمام بخواند، مگر آن كه مجبور باشد يا براي انجام وظيفه مهمتري مانند نجات جان مظلومي با او سفر كند كه در اين صورت نمازش شكسته است.

مسأله 1139ـ مسافرت به قصد تفريح و گردش و استفاده از آب و هوا و مانند آن تا آنجا كه موجب اسراف و كار حرام ديگري نباشد جايز است و نماز را بايد شكسته بخواند.

مسأله 1140ـ كسي كه براي امرار معاش به شكار مي رود سفرش حلال و نمازش شكسته است، همچنين اگر براي فراهم كردن درآمد بيشتر باشد، امّا كسي كه براي لهو و تفريح و خوشگذراني به شكار مي رود، سفرش حرام ونمازش را بايد تمام بخواند.

مسأله 1141ـ كسي كه از سفر معصيت بر مي گردد اگر توبه كرده و تا محلّي كه مي خواهد بر گردد هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، همچنين اگر توبه نكرده ولي در بازگشت آلوده به معصيت نيست.

مسأله 1142ـ هرگاه كسي كه سفرش سفر معصيت است در اثناء راه از قصدخود برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ يا بيشتر باشد و يا مجموعرفتن و برگشتن هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند، ولي بعكس اگر به قصد معصيت سفر نكرده، ولي در بين راه قصدش تغيير كند و بقيّه راه را براي معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند، امّا آنچه را قبلاً شكسته خوانده اشكالي ندارد.

شرط ششم ـ از صحرانشين هاي خانه بدوش نباشد

مسأله 1143ـ «صحرانشينهاي خانه بدوش» كه وطن خاصي ندارند و هرجا آب و خوراك براي خود و حيواناتشان فراهم باشد توقّف مي كنند، بايد در اين مسافرتها نمازشان را تمام بخوانند و روزه را بگيرند.

مسأله 1144ـ هرگاه صحرانشين خانه به دوش مانند مردم ديگر براي زيارت خانه خدا، يا تجارت، يا مسافرت ديگري غير از آن مسافرت كه جزء زندگي اوست برود بايد نماز را شكسته بخواند.

شرط هفتم ـ شغل و كار او مسافرت نباشد

مسأله 1145ـ راننده ها، خلبان ها، كشتيبان ها و ساربان ها و مانند آنها كه سفر، شغل آنهاست بايد نماز را تمام بخوانند هرچند در سفر اوّل باشد.

مسأله 1146ـ كسي كه شغلش مسافرت نيست، ولي مسافرت مقدّمه شغل اوست، مانند معلّم و كارگر و كارمندي كه خودش ساكن شهري است و همه روز براي انجام كار به نقطه ديگري مي رود كه رفت و آمد او هشت فرسخ يا بيشتر است، بايد نماز را تمام بخواند و روزه را بگيرد.

مسأله 1147ـ كسي كه شغلش مسافرت است اگر براي كار ديگري غير از شغل خود (مثلاً براي حج يا زيارت يا مقصد ديگري) مسافرت كند، بايد مانند ساير مسافران نماز را شكسته بخواند، ولي اگر راننده اي اتومبيل خود را براي زيارت كرايه دهد و در ضمن خودش هم زيارت كند بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1148ـ كساني كه راهنماي حج و مدير كاروان حجّاج و مانند آن مي باشند، در صورتي كه مسافرت جزء يا مقدّمه شغل آنها محسوب شود و اين كار مدّت قابل ملاحظه اي (حدود چند ماه) به طول انجامد بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1149ـ كسي كه در مقداري از سال شغلش مسافرت است مثل راننده اي كه فقط در تابستان يا زمستان كار رانندگي مي كند، بايد در سفري كه مشغول به كارش هست نماز را تمام بخواند.

مسأله 1150ـ كسي كه شغلش رانندگي داخل شهرهاست اگر اتّفاقاً به سفر خارج از شهر برود و هشت فرسخ و بيشتر باشد نمازش شكسته است، امّا كسي كه هم رانندگي داخل شهر مي كند و هم راننده بياباني است وقتي به خارج شهر مي رود نماز را بايد تمام بخواند.

مسأله 1151ـ كسي كه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در محلّي بماند، خواه وطن او باشد يا نه، و خواه از اوّل، قصد ده روز را داشته يا نه، بايد در سفر اوّل نماز را شكسته بخواند و اگر شك كند كه ده روز مانده يا نه، بايد نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1152ـ كساني كه براي خود وطني اختيار نكرده اند و به سياحت و جهانگردي مشغولند بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1153ـ كسي كه شغلش مسافرت نيست، ولي در شهر يا دهي جنسي دارد كه براي حمل آن مسافرتهاي پي در پي مي كند بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1154ـ كسي كه از وطنش صرف نظر كرده و مي خواهد وطن ديگري براي خود انتخاب كند بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند، مگر آن كه سفرش طولاني شود و جزء افراد خانه بدوش حساب شود.

شرط هشتم ـ به حدّ ترخّص برسد

مسأله 1155ـ «حدّ ترخّص» يعني از وطن يا محلّ اقامتش به اندازه اي دور شود كه صداي اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبينند، امّا ديدن و نديدن ديوارهاي شهر اثري ندارد، ولي بايد در هوا گرد و غبار يا مه يا چيز ديگري كه مانع ديدن است يا سرو صدايي كه مانع شنيدن است وجود نداشته باشد و اگر يكي از اين دو علامت حاصل شود كافي است، به شرط اينكه يقين به نبودن ديگري نداشته باشد، و الاّ احتياط جمع ميان نماز شكسته و تمام است.

مسأله 1156ـ معيار در شهرها شهرهاي معمولي است و اگر شهري زياد در گودي يا در بلندي قرار گرفته باشد بايد مطابق شهرهاي معمولي با آن رفتار كرد، يعني ببينيم چه اندازه مسافت سبب مي شود كه در شهرهاي معمولي انسان صداي اذان شهر را نشنود و اهالي شهر او را نبينند.

مسأله 1157ـ هرگاه شك كند به حدّ ترخّص رسيده يا نه، يا نداند صدايي را كه مي شنود صداي اذان است يا صداي ديگر، بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بفهمد صداي اذان است ولي كلمات آن قابل تشخيص نباشد احتياط جمع است.

مسأله 1158ـ هرگاه به جايي برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاي بلند مي گويند نشنود نمازش شكسته است، هر چند اذاني را كه با بلند گوهاي قوي مي گويند بشنود و اگر كسي گوش و چشمش از معمول ضعيف تر يا بسيار قوي تر است اعتباري به آن نيست بلكه اعتبار به گوش و چشمهاي معمولي است.

مسأله 1159ـ هرگاه كسي در اثناء مسافرت به وطنش برسد نمازش در آنجا تمام است، ولي اگر مي خواهد سفر خود را از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر ادامه دهد وقتي به حدّ ترخّص رسيد بايد نماز را شكسته بخواند.

چيزهايي كه سفر را قطع مي كند

مسأله 1160ـ چند چيز است كه سفر را قطع مي كند و بايد نماز را تمام خواند:

اوّل ـ رسيدن به «وطن»

منظور از وطن محلّي است كه انسان آن را براي اقامت و زندگي خود انتخاب كرده، خواه در آنجا متولّد شده باشد يا نه و خواه وطن پدر و مادرش باشد يا خودش آنجا را انتخاب كرده است.

مسأله 1161ـ هرگاه انسان جايي را براي «محلّ اقامت» خود انتخاب كند بطوري كه وقتي در آنجاست او را مسافر نمي گويند، خواه قصد اقامت دائم داشته باشد يا موقّت، مثلاً مي خواهد دو سال يا بيشتر در آنجا بماند اين محل در حكم وطن مي باشد و همين گونه است حال مأموران ادارات كه ممكن است هر چند سال در محلّي باشند و آنجا حكم وطنشان را دارد.

مسأله 1162ـ ممكن است كسي در دو محل زندگي كند، مثلاً شش ماه در شهري و شش ماه ديگر در شهر ديگر، هردو وطن او محسوب مي شود و حتّي ممكن است انسان داراي سه وطن باشد.

مسأله 1163ـ هرگاه انسان در محلّي زندگي مي كرده و وطن او بوده، چنانچه از آنجا اعراض كند، يعني ديگر قصد نداشته باشد در آنجا زندگي كند، هر چند گاهي به عنوان مسافرت و ديدار بستگان و دوستان به آنجا برود، نمازش در آنجا شكسته است، خواه در آنجا ملكي داشته باشد يا نه و خواه اقوام و بستگانش در آنجا زندگي كنند يا نكنند، مگر اين كه قصد كند در آنجا ده روز بماند، همچنين اگر انسان غير از وطن اصلي خود جاي ديگري را براي زندگي انتخاب كند و شش ماه يا كمتر و بيشتر در آنجا بماند بعد، از آنجا اعراض نمايد نمازش در آنجا شكسته است، خواه ملكي در آنجا داشته باشد يا نه.

دوم ـ قصد اقامت ده روز

مسأله 1164ـ هرگاه مسافري مي خواهد ده روز پشت سر هم در محلّي بماند، يا مي داند اجباراً بايد در آنجا توقّف كند بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1165ـ آنچه براي قصد اقامه كه در مسأله پيش گفته شد لازم است ماندن ده روز است و امّا شب قبل از آن و شب بعد از آن لزومي ندارد، بنابراين اگر از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز دهم بماند (يعني ده روز و نُه شب) بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم توقف كند.

مسأله 1166ـ مسافري كه قصد دارد ده روز در محلّي بماند مي تواند قصد كند در چند جا توقّف كند به شرط اين كه فاصله آنها كم باشد (مثلاً يكي دو كيلومتر و يا بيشتر) بطوري كه بگويند او مسافر نيست، همچنين هيچ تفاوتي ميان شهرهاي بزرگ و كوچك نيست يعني «بلاد كبيره» و «صغيره» تفاوتي در احكام مسافر ندارد.

مسأله 1167ـ مسافري كه قصد اقامه ده روز در محلّي كرده، اگر از اوّل قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف برود چنانچه جايي كه مي خواهد برود به اندازه اي دور نيست كه جزء مسافرت محسوب شود بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر طوري است كه جزء مسافرت محسوب مي شود بايد تمام ده روز را شكسته بخواند.

مسأله 1168ـ هرگاه كسي قصد دارد ده روز در جايي بماند امّا احتمال مي دهد در اثنا مانعي پيدا شود درصورتي كه مردم به اين گونه احتمالات اعتنا نكنند بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر احتمال وجود مانع قوي باشد نمازش شكسته است.

مسأله 1169ـ هرگاه مسافري قصد ندارد ده روز در جايي توقف كند ولي قصدش اين است كه مثلاً اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبي پيدا كند ده روز بماند بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1170ـ هرگاه مسافري بداند مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در محلّي بماند، بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر نداند آن روز چندم ماه است و تا آخر ماه چقدر مانده، ولي قصدش اين است كه به هر حال تا آخر ماه بماند، چنانچه در واقع تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1171ـ هرگاه كسي قصد اقامه ده روز كند و بعداً منصرف يا مردّد شود، اگر پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي باشد نمازش شكسته است، ولي اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي منصرف يا مردّد شود، بايد تا وقتي در آنجاست نماز را تمام بخواند.

مسأله 1172ـ هرگاه كسي قصد ده روز كند و روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود چنانچه يك نماز چهار ركعتي خوانده باشد روزه اش صحيح است و بايد تا آنجا هست نمازها را تمام بخواند و روزه ماه رمضان را بگيرد امّا اگر نماز چهار ركعتي نخوانده روزه اش صحيح نيست و نمازها را نيز بايد شكسته بخواند.

مسأله 1173ـ هرگاه شك كند كه آيا نماز چهار ركعتي خوانده و بعد منصرف يا مردّد شده يا نه، بايد نمازهاي خود را شكسته بخواند.

مسأله 1174ـ هرگاه مسافر به نيّت نماز شكسته مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد ده روز يا بيشتر در آنجا بماند بايد نماز را چهار ركعتي تمام كند و اگر بعكس قصد ده روز كرده بوده و مشغول نماز چهار ركعتي شده بود ولي در وسط نماز از قصد خود برگشت، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و بقيّه نمازها را نيز شكسته بخواند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است و تا وقتي كه آنجاست بايد شكسته بخواند.

مسأله 1175ـ كسي كه قصد كرده ده روز در محلّي بماند هرگاه بيشتر از ده روز بماند تا وقتي مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ده روز كند.

مسأله 1176ـ مسافري كه قصد ده روز كرده بايد روزه واجب را بگيرد و مي تواند روزه مستحبّي به جاآورد و نافله هاي ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

مسأله 1177ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در جايي توقّف كند، چنانچه بعد از گذشتن ده روز يا بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و به محلّ اقامه خود بازگردد، بايد نماز را تمام بخواند و هرگاه بخواهد از محلّ اقامت به جاي ديگري برود كه كمتر از هشت فرسخ است و در محلّ دوم ده روز بماند بايد نماز خود را در مسير راه و در جاي دوم تمام بخواند، امّا اگر هشت فرسخ يا بيشتر باشد در مسير راه شكسته مي خواند و در محلّ دوم كه قصد اقامه كرده تمام مي خواند.

مسأله 1178ـ هرگاه كسي به خيال اين كه دوستانش مي خواهند ده روز در محلّي بمانند قصد ده روز كند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكرده اند و منصرف شود تا مدّتي كه او در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند.

سوم ـ توقّف يك ماه بدون قصد

مسأله 1179ـ هرگاه مسافر در محلّي توقّف كند ولي نمي داند مدّت توقّف او چند روز است بايد نماز را شكسته بخواند، امّا بعد از گذشتن سي روز بايد نماز را تمام بخواند، اگر چه مقدار كمي بعد از آن در آنجا بماند (اگر يك ماه از ماههاي قمري بماند كه كمتر از سي روز باشد نيز كافي است مثلاً از دهم اين ماه تا دهم ماه ديگر).

مسأله 1180ـ هرگاه كسي مي خواهد نه روز يا كمتر در محلّي بماند بعد از گذشتن اين مدّت باز تصميم مي گيرد نه روز يا كمتر بماند، تا سي روز، بايد نماز را شكسته بخواند، از روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1181ـ هرگاه توقّف سي روز در يك محل نباشد كافي نيست، بنابراين اگر در جايي مثلاً بيست روز بدون قصد بماند سپس از آنجا چند فرسخ دورتر رود و بيست روز ديگر بماند نماز او شكسته است.

مسائل متفرّقه نماز مسافر

مسأله 1182ـ در چهار محل مسافر مخيّر است نماز را تمام يا شكسته بخواند: «مسجدالحرام»، «مسجد پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله)»، «مسجد كوفه» و «حرم حضرت سيّد الشّهداء(عليه السلام)» و افضل در اين موارد نماز تمام است و فرقي ميان مسجدالحرام در عصر پيامبر(صلي الله عليه وآله) و ائمّه هدي(عليهم السلام) و اضافاتي كه بعداً بر آن افزوده شده، يا در آينده افزوده مي شود نيست ، همچنين در مورد مسجد پيامبر(صلي الله عليه وآله) و كوفه و حرم حسيني.

مسأله 1183ـ كسي كه مي داند مسافر است و نماز را بايد شكسته بخواند اگر عمداً تمام بخواند باطل است، همچنين اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند بايد اعاده كند و نيز اگر حكم نماز مسافر را مي دانست امّا توجّه نداشت كه در حال سفر است و نمازش را تمام بخواند، امّا اگر اصلاً اين حكم را نمي دانست كه وظيفه مسافر نماز شكسته است و هنوز اين مسأله را نشنيده بود اگر به جاي نماز شكسته نماز را تمام بخواند نمازش صحيح است.

مسأله 1184ـ مسافري كه اجمالاً مي داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضي از جزئيّات آن را نداند (مثلاً نداند كه شرط اين مسأله سفر هشت فرسخي است) چنانچه تمام بخواند احتياط آن است كه بطور شكسته اعاده كند.

مسأله 1185ـ هرگاه فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند چنانچه در وقت يادش بيايد بايد شكسته به جا آورد و اگر بعد از وقت متوجّه شود قضا ندارد.

مسأله 1186ـ كسي كه وظيفه اش نماز تمام است اگر عمداً يا از روي اشتباه يا فراموشي شكسته بخواند نمازش باطل است، حتّي اگر قصد اقامه ده روز كرده و نمي دانسته كه بايد در اين حال تمام بخواند و نماز خود را شكسته خوانده، احتياط واجب آن است كه به صورت تمام اعاده كند.

مسأله 1187ـ هرگاه مشغول نماز چهار ركعتي است و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است، يا متوجّه شود كه سفر او هشت فرسخ است، اگر به ركوع ركعت سوم نرفته، بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است و بايد شكسته بخواند.

مسأله 1188ـ هرگاه كسي مشغول نماز شكسته شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر نيست و يا سفرش سفري نيست كه نماز در آن شكسته باشد، بايد نماز را چهار ركعتي تمام كند و نمازش صحيح است.

مسأله 1189ـ هرگاه كسي اوّل وقت مسافر بوده و نماز را نخوانده و بعد به وطن يا جايي كه قصد دارد ده روز بماند وارد شود بايد نماز را تمام بخواند و بعكس، اگر كسي اوّل وقت در وطن يا محلّ اقامت بوده و نماز را نخوانده، مسافرت كرد، بايد نمازش را در سفر شكسته بخواند.

مسأله 1190ـ هرگاه نماز انسان در سفر قضا شود بايد قضاي آن را شكسته بخواند (خواه در سفر قضا كند يا در وطن) و بعكس اگر در وطن نمازش قضا شود بايد قضاي آن را تمام بخواند (خواه در سفر قضا كند يا در وطن).

مسأله 1191ـ مستحبّ است مسافر به اميد ثواب الهي بعد از هر نماز شكسته سي مرتبه سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكبَرُ بگويد.

مسأله 1192ـ حكم نماز مسافر مربوط به آسان بودن و سخت بودن سفر نيست، بلكه در مسافرتهاي راحت امروز نيز با شرايطي كه گفته شد بايد نماز را شكسته خواند.

admin دوشنبه مرد ۲۷, ۱۳۹۳ نظرات
درج ديدگاه
شهادت طلب

سخن مدیر

بسم

با نام و یاد خداوند متعال و با سلام و درود و صلوات به روح پاک شهدا و امام شهدا و با اذن از صاحب الأمر و مولایمان

و با پیروی از خط ولایت ولی امر مسلمین جهان

و به نیت جهاد (مجازی) فی سبیل الله…

را بنا نهاده و با توسل به

از خداوند متعال مسئلت دارم که گام هایم را در این راه استوار نماید.

موضوعات

نوشته‌های تازه

کلام امام امت

امام خمینی
امام خامنه ای

مطالب تصادفی

جنگ نرم

دانلود مداحی

حمایت از ما

https://shahadat-talab.ir

https://shahadat-talab.ir

تبلیغات رپورتاژ

لوگو اسپانسر

پیوندها

امام خامنه ای

عفاف و حجاب