انگیزه هر كار اجتماعی، پیوند مخصوصی است كه بین كارگزار و مراجعهكننده به وی برقرار میشود و در تمام جهات، تابع همان پیوند خواهد بود؛ یعنی اگر آن ارتباط سالم بود، كار سالمی صورت میپذیرد و اگر آن پیوند نا سالم بود، كاری ناسالم به وجود میآید؛ همچنانكه اگر آن پیوند یك امر قراردادی و اعتباری بود، سلامت كارهای تابع آن در محدوده سلامت اعتبار و قرارداد خواهد بود و اگر آن ارتباط یك پیوند تكوینی بود، سلامت كارهای تابع آن در محور سلامت تكوین و تحقق آن قرار خواهد گرفت.
بر این اساس، رابطه بین كارگزار و مراجعه كننده در نظام اسلامی، تنها حول محور قرارداد و اعتبار اداری نمیگردد؛ چون انگیزه در این نظام، همانا صیانت پیوند با خداوند است كه همگان با ذات اقدسش ارتباط وجودی دارند و اگر مسائل دیگری مانند استخدام و ریاست یا معاونت و… مطرح است، فقط به منظور ایجاد نظم صوری در جامعه میباشد؛ و گرنه تنها عامل ارتباط بین افراد مسلمان در یك نظام اسلامی، همان حفظ پیوند بندگی باخدای سبحان است.
در قیامت كه روز ظهور پیوند حقیقی و گسستن ارتباط قراردادی واعتباری است، كارگزارانی كه پایه كارشان بر اساس مشروعیت آن و تحصیل رضای الهی بوده، مسرورند ﴿و ینقلبُ إلی أهلهِ مسروراً﴾ [1] و كارمندانی كه كارشان نامشروع یا هدفشان رسیدن به مقام وهمی و حفظ پیوند قراردادی بوده، غمگین هستند؛ زیرا آنچه را كه حقّ و صواب بوده، فراهم نكردهاند تا بماند و سودمند باشد و آنچه فراهم نمودهاند، باطل و ناپایدار بود و با فرا رسیدن روز حقیقت، رخت بر بسته است؛ ﴿ما عِندكُمْ ینفدُ و ما عِندَ اللّهِ باقٍ… ﴾.[2]
روابط اجتماعی انسان در نظام اسلامی باید هماهنگ با قواعد تكوینی وی باشد و برقراری این انسجام، مستلزم آشنایی با تمام حقیقت انسان و تمام حقیقت جهان هستی است؛ زیرا جوامع انسانی با تمام جهان آفرینش در شرایط گوناگون ارتباط دارند و آشنایی كامل به انسان و جهان، برای احدی جز آفریدگار آنها میسّر نیست؛ لذا تنظیم روابط اجتماعی انسانها كه بارزترین آنها به صورت خدمات اداری و كارگشایی كارگزاران نظام اسلامی ظهور مییابد، فقط با هدایت الهی خواهد بود.
به منظور بهتر آشنا شدن با دستورات سودمند اسلامی، چه از لحاظ رعایت اصل تعهّد و میثاق اداری و چه از جهت مراعات اصل تأدّب و سنّت انسانی، بعضی از آیات الهی و نیز برخی از سخنان نورانی انسانهای اسوه و ملكوتی، ذیلاً نقل میشود:
1. لزوم رعایت تعهّد و میثاق
تعهّد ایجاب میكند كه انسان متعهد، خود را وامدار عهد خویش بداند و به آن بدون هیچ كاستی وفا كند؛ ﴿یا أیّها الذین امنوا أوفوا بالعقود… ﴾ [3] ﴿…و أوفوا بالعهدِ إنّ العهدَ كانَ مسئولاً﴾ [4]؛ «به میثاق خود عمل نمایید و به آن وفا كنید؛ زیرا هنگام محاسبه الهی رعایت عهد مورد سؤال قرار میگیرد»؛ و در این جهت، فرقی بین عهد با خدا و عهد با بندگان وی نیست؛ پس كارگزار اسلامی كه متعهد به انجام خدمات صادقانه است، در قیامت مسئول خواهد بود.
2. لزوم ادای امانت و حرمت خیانت
قبول سمت و پست، به منزله پذیرش امانت جامعه به شمار میرود و ادای امانت، واجب و خیانت به آن حرام است: ﴿إنّ اللّه یأمركم أن تُؤدّوا الأماناتِ إلی أهلها… ﴾ [5]؛ «خداوند به شما امر میكند كه هرگونه امانتی را به صاحب آن برگردانید»؛ خواه امانت های مادی باشد، خواه معنوی، خواه به شخصیت های حقیقی باشد، خواه به شخصیت های حقوقی؛ ﴿یا أیّها الذین امنوا لا تخونوا اللّه و الرسولَ و تخونوا أماناتكم… ﴾ [6]؛ «ای مؤمنین! به امانت خداوند و پیامبر خیانت نكنید. همچنین به امانتهای خودتان خیانت ننمایید»
3. پرهیز از مال حرام و رشوه
هر كارگزاری مسئول است برابر تعهد معیّن، كار مباح مخصوص به حوزه وظیفه خود را انجام دهد و اگر عمداً از انجام آن امتناع نمود، حقوقی كه دریافت میكند، حرام است. همچنین اگر بخواهد برای تضییع حق دیگران یا احقاق باطل و ابطال حق، مالی را از مراجعه كننده بگیرد، كار حرامی كرده است: ﴿و لا تأكلوا أموالكم بینكم بالباطلِ و تدلوا بها إلی الحُكّامِ لتأكلوا فریقاً من أموال النّاسِ بالإثمِ و أنتم تعلمون﴾ [7]؛ «اموال خود را به باطل كه خارج از محور دین و قانون الهی است، مصرف نكنید و آنها را عمداً به قاضیان و حاكمان ندهید تا از رهگذر این كار حرام، مقداری از اموال و حقوق دیگران را به چنگ آورید».
4. قوّام به قسط و عدل بودن
گرچه بر هر مسلمانی لازم است كه عادل باشد و به قسط قیام كند، لیكن كارگزاران نظام اسلامی، مخصوصاً عهدهداران سمت قضا و داوری، باید بیش از دیگران به مَلَكه فاضله عدالت متّصف باشند؛ لذا قرآن كریم درباره آنان چنین فرموده است: ﴿یا أیّها الذین امنوا كونوا قوّامین بالقسط شُهداءَ للّهِ و لو علی أنفسِكُم أو الوالدینِ و الأقربینَ إن یكُنْ غنیّاً أو فقیراً فاللّه أولی بهما فلا تتّبعوا الهوی أن تعدلوا و إن تَلْوُوا أو تُعرضوا فإنّ اللّه كانَ بِما تعملون خبیراً﴾ [8]؛ «ای مؤمنین! برای اقامه قسط و عدل، قوّام باشید یعنی شدت قیام و ایستادگی را رعایت نمایید و حتی اگر اقرار به حق یا شهادت به آن، به زیان شما یا پدر و مادر و نزدیكان بود، به اقامه آن مبادرت كنید. توانگری یا تهیدستی افراد، مانع اقامه عدل و داد نشود و رعایت حكم خدا درباره آنان اولی و سزاوارتر است و از پیروی هوس بپرهیزید؛ مبادا از اجرای عدالت بازمانید! و اگر از ادای شهادت سرپیچی كردید یا اعراض نمودید، خداوند همواره از كار شما با خبر بوده و هست».
5. پرهیز از تشویق و پاداش ناروا
گرچه ترغیب خدمتگزاران راستین، لازم و تكریم كارگزاران امین و متعهد، سودمند است، لیكن توقّع نابجا و انتظار بیمورد كسی كه كاری انجام نداده و دوستدار تشویق و ستایش است، مایه عذاب وی خواهد بود: ﴿لا تحسبنَّ الَّذینَ یَفرَحُونَ بِما أتَوا وَ یُحِبّونَ أنْ یُحْمَدوُا بِما لَمْ یَفعَلوُا فَلا تَحسَبَنَّهُم بِمَفازةٍ مِنَ العَذابِ وَ لَهُم عَذابٌ ألیمٌ﴾ [9]؛ «میپندارید كسانی كه به آنچه كردهاند (كمكاری و نفاق و عدم حضور در صحنه و…) خوشحالاند و دوست میدارند كه در قبال كارهای نكرده، ستایش شوند و از عذاب الهی رهایی یابند!! بلكه برای آنان عذابی است دردناك!
6. خطر جاه دوستی و مال خواهی
فرزانه كسی است كه وسیله را هدف نپندارد و غیر از هستی محض و لقای خداوند كه همان حقیقت هستی است هرچیز دیگر را وسیله بداند و به چیزی كه گذراست، دل نبندد؛ زیرا خطر مالدوستی و جاهطلبی به قدری زیاد است كه اگر كسی به آن مبتلا شد، چیزی از ایمان او نمیماند.
پیامبر اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) به ابوذر، صحابی نامور و مبارز نستوه و زاهد شب و شیر روز، چنین فرمود: «یا أبا ذر! حُبُّ المال وَ الشرَف أذهَبَ لدینِ الرّجلِ مِن ذئبین ضاریین فی زرْب الغنم فَأغارا فیها حتّی أصبحا فماذا أبقیا منها» [10]؛ «دوستی مال و جاه، دین مَرد را بیش از آن اندازه میبرند كه دو گرگ خونآشام شبانه به آسایشگاه گوسفندان حمله برند و در بامداد چیزی از آن رمه باقی نگذارند! اگر كارگزاری برای به دست آوردن جاه یا برای حفظ آن كوشش كند، از آسیب آن مصون نخواهد ماند.