يازدهمين چراغ، روشن شد آمدي و رودخانه هاي صداقت، از رد قدم هايت جاري شدند . نگاهت، نور مي پاشيد، پنجره هاي بي شمار را . آسمان، چرخي زد و آبي چشمانت را خيره ماند. تو، يازدهمين ستاره منظومه عشقي. کلامت، دل هاي کويري و جاهل را باران هدايت بود و لب هاي متبرکت، نور […]