« جای خالی یاس » فاطمه جان، سنگها بر سوگ تو ندبه میخوانند؛ در غروبی که شاخهات را شکسته بودند. امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش است. … علی، شبانه یاس میکارد! شبانه، داغ دلش را به خاک میگوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه […]
اشک آسمان بر احوالم ببار ای ابر اشک از آسمان امشب که من با دست خود سازم گلم در گل نهان امشب مکن ای دیده مَنعَم گر به جای اشگ خون بارم که میگریم من از هجران زهرای جوان امشب حسن نالان ، حسین گریان ، پریشان زینبین از غم چسان آرام بنمایم من این […]