غسل کرد، لباس تمیز پوشید، خود را معطر نمود، نزدیک رفت، دستش را بر خاک قبر نهاد و از هوش رفت! به هوش که آمد، صدایش زد؛ اما جوابی نشنید. گلایه کنان گفت: «آیا دوست جواب دوستش را نمیدهد؟» و سپس با چشمانی پر اشک گفت: «چگونه جواب دهی که بین سر و پیکرت جدایی […]