نهی از منکر توسط امیر المومنین عليه السلام چگونه بود؟ - شهادت طلب

نهی از منکر توسط امیر المومنین عليه السلام چگونه بود؟

نهی از منکر توسط امیر المومنین عليه السلام چگونه بود؟

یکی از فضائلی که تنها به امیرالمومنین(عليه‌السلام) اختصاص دارد و هیچ‌یک از مخلوقات الهی از چنین مقام و منزلتی برخوردار نیست، موقعيت ممتاز و ویژه حضرت نزد پیامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. این مقام و موقعیت در گزارشات به جا مانده از بزرگان تشیع و تسنن کاملا مشهود است و کسی که در این زمینه مطالعه‌ای داشته باشد به این نتیجه خواهد رسید، گو این‌که پیامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از همان روز اول که مبعوث به رسالت گردید و تا وقتی که از دنیا رفت، فقط و فقط تبلیغ امیرالمومنین(عليه‌السّلام) داشته و خواسته‌ای از سوی خدای متعال به غیر از آن نداشته است.

 1- حضرت علي عليه السلام در ضمن خطبه اي فرموده است:
– «سوگند به خدا [برادرم] عقيل را در شدت فقر و بي چيزي ديدم، که يک من گندم [از بيت المال] شما را از من خواست. و کودکانش را از تهيدستي با موهاي غبارآلود و رنگهاي تيره ديدم، مانند آنکه رخسارشان با نيل سياه شده بود. چند بار نزد من آمد و همان گفتار را تأکيد و تکرار مي کرد، و من گفتارش را گوش مي دادم، و مي پنداشت دين خود را به او فروخته و از روش خويش دست برداشته دنبال او مي روم، پس پاره ي آهني براي او سرخ کرده نزديک تنش بردم تا عبرت گيرد. پس از درد آن ناله و شيون کرد؛ مانند ناله ي بيمار (1) و نزديک بود از اثر آن بسوزد، به او گفتم: اي عقيل! مادران در سوگ تو بگريند، (2) آيا از پاره آهني که آدمي آن را براي بازي خود سرخ کرده، ناله مي کني و مرا به سوي آتشي که خداوند قهار، براي خشم خود برافروخته مي کشاني؟! آيا تو از اين رنج مي نالي و من ازآتش دوزخ ننالم؟!» (3)
2- «روزي عقيل بن ابي طالب، نزد علي [عليه السلام] آمد و گفت: «مبلغي به من بده. وامي دارم مي خواهم بپردازم.
امام فرمود: «وام تو چقدر است؟» عقيل پاسخ داد. امام فرمود: من اين مبلغ را ندارم، صبر کن تا جيره ام از بيت المال پرداخت شود، در اختيار تو خواهم گذاشت. عقيل گفت: بيت المال در دست توست باز مي گوئي، صبر کن تا جيره ام پرداخت شود! تازه، جيره ي تو چقدر است، و اگر همه ي آن مبلغ را به من بدهي چه خواهد شد؟ امام فرمود: من و تو هر کدام، مانند يک تن از عموم مسلمانانيم و امتيازي بر ديگران نداريم… اگر مايلي شمشيرت را بردار من هم شمشيرم را برمي دارم و با هم مي رويم به حيره؛ در آنجا بازرگاناني ثروتمند زندگي مي کنند، به يکي از آنان شبيخون مي زنيم و اموالش را مي گيريم و مي آييم. عقيل گفت: يعني برويم دزدي کنيم؟ ! امام فرمود: اگر مال يک تن را بدزدي بهتر نيست از اين که مال همه را بدزدي؟…» (4)
3- امام علي عليه السلام در نامه اي به زياد بن ابيه، قائم مقام عبدالله بن عباس حکومت بصره، به هنگامي که ابن عباس حاکم بصره و شهرهاي اهواز و فارس و کرمان بود، چنين نوشت:
– «و من سوگند ياد مي کنم به خدا؛ سوگند راست؛ اگر به من خبر رسد که تو در بيت المال مسلمانان به چيزي کم يا زياد خيانت کرده اي، بر تو سخت خواهم گرفت، چنان سختگيري که ترا کم مايه و گران پشت و ذليل و خوار گرداند. [ترا از مقامت برکنار مي کنم و آنچه از بيت المال اندوخته اي مي ستانم به طوري که درويش گردي و توانائي کشيدن بار مؤونه و روزي عيال را نداشته باشي و در نظر مردم پست گردي]» (5)
4- آن حضرت عليه السلام به عاملين خود نوشت:
نوک قلمهاي خود را تيز کنيد، بين سطرهاي نوشته زياد فاصله نيندازيد، حرفهاي زيادي را حذف کنيد و روي کاغذ نياوريد و به بيان اصل معني بپردازيد و لفاظي نکنيد و از زياده روي در مصرف بپرهيزيد، چه، بيت المال مسلمين تحمل اينگونه ضررها را ندارد.(6)
5- حضرت علي عليه السلام يک شب مشغول رسيدگي و حسابرسي بيت المال بود که طلحه و زبير بر حضرت وارد شدند، اميرالمؤمنين عليه السلام چراغي را که در مقابلش بود خاموش کرد و چراغ ديگري را روشن کرد، آن دو در نهايت شگفتي و تعجب پرسيدند چرا چنين کردي؟ فرمود:
براي آنکه روغن آن از بيت المال بود و من سزاوار نديدم که در مصاحبت خصوصي با شما از آن استفاده کنم. (7)
6- حضرت علي عليه السلام هر روز صبح که مي شد وارد بازار مسلمين مي شد در حالي که تازيانه اش بر دوش بود، اول بازار مي ايستاد و مي فرمود:
اي اهل بازار و تجار، از خدا طلب خير کنيد و با آسان گيري بر مردم، خير و برکت را به کسب خود وارد کنيد، شغل را به زينت حلم مزين نماييد، حتما از دروغ و قسم پرهيز کنيد، از ظلم و بي انصافي اجتناب نماييد و به داد محرومين برسيد و به هيچوجه به ربا و معاملات ربوي نزديک نشويد. (8)
7- يکي از شبها مقداري پول براي حضرت علي عليه السلام آوردند فرمود: هم اکنون آن را تقسيم کنيد، عرض کردند، الان شب است صبر کنيد تا فردا تقسيم کنيم.
فرمود: آيا شما يقين داريد که من فردا زنده هستم.
گفتند: ما هم براي خود چنين باوري را نداريم.
فرمود: پس تأخير نيندازيد . شمعي آوردند، زير نور شمع اموال را تقسيم کردند. (9)
8- در زمان حضرت علي عليه السلام مردم به سفره ي درهم و دينار معاويه هجوم مي بردند عده اي از راه خيرخواهي مي گفتند يا اميرالمؤمنين از اموال بيت المال به اشراف عرب و قريش بده که اينقدر از کنار تو پراکنده نشوند مي فرمود:
آيا از من مي خواهيد که پيروزي را از طريق ظلم دست آورم نه به خدا سوگند چنين کاري را نخواهم کرد. (10)

admin دوشنبه مرد ۲۲, ۱۳۹۷ نظرات
درج ديدگاه
شهادت طلب

سخن مدیر

بسم

با نام و یاد خداوند متعال و با سلام و درود و صلوات به روح پاک شهدا و امام شهدا و با اذن از صاحب الأمر و مولایمان

و با پیروی از خط ولایت ولی امر مسلمین جهان

و به نیت جهاد (مجازی) فی سبیل الله…

را بنا نهاده و با توسل به

از خداوند متعال مسئلت دارم که گام هایم را در این راه استوار نماید.

موضوعات

نوشته‌های تازه

کلام امام امت

امام خمینی
امام خامنه ای

مطالب تصادفی

جنگ نرم

دانلود مداحی

حمایت از ما

https://shahadat-talab.ir

https://shahadat-talab.ir

تبلیغات رپورتاژ

لوگو اسپانسر

پیوندها

امام خامنه ای

عفاف و حجاب