هرچند درتعریف فتنه معانی مختلفی ذکر شده است ولی مهم ترین معانی آن که در آیات قرآنی نیز به کار رفته است؛ آزمایش و فریب می باشد که این امر گاه فردی و گاه نیز گروهی رخ می نماید. سابقه بروز فتنه ها را باید در تاریخ حیات بشری جست وجو نمود چرا که انسان ها همیشه دوران با آن مرتبط بوده اند.

فتنه که در تمام زمینه های مادی و معنوی زندگی انسان ممکن است اتفاق بیفتد انواع مختلفی دارد که از جمله می توان به فتنه فرهنگی اشاره نمود که نوع خطرناک فتنه است.

اگر بخواهیم بعنوان نمونه به یکی از مصادیق فتنه فرهنگی اشاره کنیم باید به داستان گوساله سامری اشاره کرد که سامری درغیاب حضرت موسی (ع) توانست با مجسمه گوساله، مردم را از باورداشت های فرهنگی و دینی ایشان دور نماید و به اهداف شوم خویش دست یابد.

حقیقت فتنه ها:

فتنه ها براساس ذاتشان دارای خصوصیات منحصر به فردی هستند که تنها می توان این خصوصیات را درآنها جست وجو نمود.حضرت علی (ع) در خطبه ۹۲ از نهج البلاغه به چند نمونه از این خصوصیات اشاره فرمودند: که چنین اند:

۱ جلوه گری باطل در قالب حق

حضرت اولین و بارزرترین خصوصیت فتنه ها را جلوه گری باطل در قالب و به تعبیری در لباس حق می دانند و می فرمایند:«ان الفتن اذا أقبلت شبهت» آگاه باشید وقتی فتنه ها روی می آورند باطل به صورت حق جلوه می کند.»

این بدان معنا است که در دوران فتنه تشخیص حق از باطل سخت بوده و به گونه ای که حتی و برخی از خواص نیز فریفته ظاهر آنها و یارای مقابله و برخورد با آن را ندارند.نمونه این را می توان درجنگ صفین دانست که طرفداران معاویه قرآن ها را بر نیزه کردند تا این که برخی از پیروان حضرت علی (ع) را فریفته به گونه ای که حتی در برابر آن حضرت ایستاده و دست به شمشیر بردند.

۲ ناشناختگی پیشینی

از دیگر ویژگی های فتنه ها این است که هنگام ورود و ابتدای بروز خود ناشناخته اند به گونه ای که نمی توان آنچه درحال رخ دادن است را به فتنه منتسب کرده و در برابر آن قیام نمود. به عبارتی دیگر زمانی که فتنه ها در دوران شکل گیری اند به راحتی نمی شود گفت که چه چیزی در حال اتفاق افتادن است تا به برنامه ریزی در ریشه کن نمودن آن پرداخت. این امر نسبت به فتنه های فرهنگی قدری مخفی تر و جدی تر می نماید. لذا حضرت علی (ع) در بیانی چنین می فرمایند:«ینکرن مقبلات(فتنه ها آن هنگام که روی کنند ناشناخته اند.)

۳ شناختگی پسینی

ازجمله نشانه های فتنه ها این است که پس از ظهور و بروز در اجتماع و ایجاد تخریب و اختلال درعرصه های هدف نشانگر این اند که فتنه بوده اند. به تعبیری دیگر فتنه ها پس از این که حوزه مقصد خود را تحت تاثیر قرار داده و به تمام یا برخی از اهداف خویش دست می یابند. برای بسیاری از افراد جامعه شناخته می شوند. از این رو حضرت در این ارتباط چنین می فرمایند:«و یعرفن مدبرات» آن دم که[فتنه ها]پشت کنند شناخته می شوند.)

آبشخورهای بروز فتنه:

تمام فتنه هایی که اتفاق می افتند (درهر حوزه وگستره ای که باشند) بی شک زمینه و آبشخورهایی دارند که اساس شکل گیری آنها بوده و موجب پدیداری آنها می شوند. فتنه فرهنگی نیز در بسترهایی رخ می نماید که بیشتر جنبه غیر مادی دارند لذا است که شناخت این بسترها بسیار مشکل می نماید. ما دراین جا بطور اجمالی به بیان برخی از این آبشخورها می پردازیم.

۱ سوء استفاده از نقاط ضعف

یکی از مهم ترین بسترهای شکل گیری فتنه ها همواره نقاط ضعفی است که در اجتماع وجود دارد به این که فتنه گران با سودجویی از نقاط آسیب پذیر اعتقادی، چه سیاسی و… جامعه توانسته اند ضربات مهلکی برپیکره آن وارد آورند که جبران آن به راحتی مقدور نمی باشد. دلیل بر این مدعی یکی از آیات قرآنی است که می فرماید:«فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه » (اما آنها که در دلشان میل به باطل است، به سبب فتنه جویی و میل به تأویل از متشابهات پیروی می کنند.)

هرچند متشابهات خودداری حکمت بوده و اهل معرفت بدرستی از آنها بهره می گیرند ولی در همین حال فتنه گران از این موضوع بعنوان نقطه ضربه پذیر (به جهت امکان تفسیرهای گوناگون) بهره جسته و فتنه های خویش را عملی می سازند. این مسئله درباب مسائل فرهنگی این گونه بروز می کند فتنه جویان درپی بازیابی نقاطی در فرهنگ جامعه هستند که احساس می کنند مورد اختلاف بوده و می توانند به آن دامن زده و مردم را با یکدیگر درگیر سازند.

۲ پیروی از هواهای نفسانی

از دیگر زمینه های ایجاد فتنه که حضرت امیر(ع) بدان توجه داده اند تبعیت از هواهای نفسانی است که افراد تنها ملاک را خویش دانسته و درپی تحقق خواسته های خود می باشند. حضرت در خطبه ۵۶نهج البلاغه چنین می فرمایند: «انما بدء وقوع الفتن أهواء تتبع» (آغاز فتنه ها پیروی از هواهای نفسانی.)

فتنه گران در این صورت هیچ گونه توجهی به نیازها و خواسته های دیگران نداشته و تنها به خود و منافع نامشروع خویش می اندیشند و همیشه منتظر بهره کشی از مردم بوده و اصولا حاضر به بهره دهی نیستند لذا است که در فرصت های پیش آمده بر طبل فتنه کوبیده و جامعه را دچار سرگردانی می سازند.

۳ مخالفت با دین خدا

رفتار برخلاف آموزه های قرآنی و مخالفت با آن یکی دیگر از عوامل ایجاد فتنه است به این که اگر فتنه گران در پی این هستند که همواره در جامعه آتش فتنه شعله ور باشد بدلیل این است که از مفاهیم و آموزه های قرآنی به دور افتاده و در جهت خلاف آن گام برمی دارند. از این رو در بیانات حضرت علی(ع) در این ارتباط چنین آمده است: «و یتولی علیها رجال رجالا علی غیر دین الله» (عده ای از مردم دیگران را به این دو امر و برخلاف دین خدا یاری می کنند.)

این سخن بدین معنا است که اگر افراد روح قرآنی بر آنان حاکم باشد هرگز اقدام به ایجاد فتنه و به تعبیری در پی فتنه انگیزی نخواهند رفت و همیشه ایام به دنبال امنیت و سلامت جامعه خواهند بود.

۴ چنگ زدن به حق و باطل

چنگ زدن و تمسک به پاره ای از مسائل حق و پاره ای از باطل نیز یکی از زمینه های بروز فتنه ها است. فتنه جویان که برباطل اند برای جلب توجه آحاد جامعه به بخشی از مسائل حق تمسک می کنند. لذا نسبت به این موضوع در خطبه پیش گفته چنین آمده است: «و لکن یوخد من هذا ضعث و من هذا ضعث فیمزجان» اما چون قسمتی از حق و قسمتی از باطل گرفته می شود و در هم آمیخته می گردد.

۵ حمایت های شیطانی

براساس بینش قرآنی، همان گونه که جبهه حق دارای یارانی است جبهه باطل که شیطان نماد اصلی آن است نیز دارای یاورانی است که مرتب با آنان در ارتباط است. (۲) در بحث فتنه نیز می توان یکی از بسترهای ایجاد آن را حمایت های شیطان از فتنه گران (که در واقع پیروان شیطان هستند) دانست. در خطبه ۵۶ نهج البلاغه چنین می خوانیم: «فهنالک یستولی الشیطان علی أولیائه» (اینجاست (هنگام بروز فتنه ها) شیطان بر دوستان خود مسلط می گردد. بنابراین نقش هدایت ها و حمایت های شیطان را نمی توان در کم و کیف فتنه ها منکر گردید.

مصادیق فتنه های فرهنگی:

فتنه گران فرهنگی با توجه به فضای فرهنگی هر جامعه و سوءاستفاده از برخی مسائل اقدام به طراحی فتنه های فرهنگی می کنند. بدون شک خواست عالی این گونه فتنه ها در نهایت، براندازی فرهنگ هدف است که از این رهگذر و در گذر زمان به این هدف دست می یابند. فرهنگ اسلامی به ویژه فرهنگ غنی و انسان ساز تشیع در طول تاریخ حیات خود همواره هدف هجمه بدخواهان بوده و هست و در این جهت این بداندیشان از هیچ تلاشی فروگذار نبوده و نیستند. در بررسی فتنه های فرهنگی درجوامع شیعی می توان به برخی از مصادیق فتنه های فرهنگی اشاره نمود که بیشتر مورد بهره کشی فتنه گران فرهنگی بوده و امروز نیز برآن دامن می زنند.

۱: شبهه افکنی

یکی از فتنه های فرهنگی که از دیر زمان نیز همچنان درجوامع اسلامی بویژه نسبت به باورها و اعتقادات تشیع از سوی بدخواهان تعقیب می شده است موضوع شبهه افکنی و طرح مسائل ناموزون پیرامون آنها بوده است. به تعبیر امیرالمومنین (ع) شبهه از آن جهت شبهه نامیده شده است که به حق شبهات دارد (سمیت الشبهه شبهه لانها تشبه الحق) (۳) و افراد فکر می کنند که آن هم عین حقیقت می باشد درحالی که به واقع این چنین نخواهد بود.

بنابر این دشمنان که همواره موجودیت خویش را با وجود اعتقادات پاک و سالم درخطر می دیدند، درتلاش برای براندازی اعتقادی جامعه و تهی کردن مردم از درون بوده اند.

دشمنان درصدداند فرهنگ دینی را از میان جامعه بردارند که تاکنون و با عنایات الهی که فرمود برخی می خواهند نور خداوند را خاموش کنند اما خداوند نمی گذارد این نور به خاموشی بگراید (یریدون لیطفوءا نور الله بأفوا ههم و الله متم نوره) (۴) اینان نتوانسته اند به اهداف شوم خویش دست یابند.

۲: بدعت گذاری در دین

بدعت که در حقیقت به معنای نوآوری است در این مقام به معنای وارد نمودن چیزی در دین است که از دین نمی باشد. بدین معنا که برخی افراد علیرغم این که می دانند که آنچه مطرح می کنند در دین نیامده است و اساسا درآموزه های دینی به رسمیت شناخته نشده است ولی آن را به دین نسبت داده و آن را جزئی از آن می شمرند.

بدون شک و براساس آموزه های اسلامی این کار موجب عذاب است و افرادی که این گونه عمل می کنند می باید همواره هدف طعن و لعن جامعه باشند و در میان اجتماع رسوا گردند تا دیگر به این امر مبادرت نکنند.چرا که این موضوع در طول زمان موجبات تحریف و اضمحلال دین را فراهم می نماید.

فتنه گران یکی از شگردهای خویش را بر این می نهند تا در قالب های مختلف نسبت به آنچه در دین وجود ندارد در میان مردم آن را ترویج و گونه ای وانمود کنند که این مسائل از ضروریات دین بشمار می رود و دین بدون آن ناقص است.

۳: فرقه گرایی

همان گونه که از لفظ فرقه برمی آید اساس آن بر جدایی و ایجاد تفرقه استوار گردیده است. از دور زمان ما درجوامع اسلامی با مشکل بزرگی به نام فرقه سازی و فرقه گرایی مواجه بوده ایم و امروز این واقعیت تشدید گردیده است.

چنین که برخی افراد فرصت طلب برای تامین منافع و خواسته های فردی و جمعی خویش اقدام به تاسیس گروه های دینی نموده اند. این امر باعث هدر رفت فرصت ها و امکانات جهان اسلام گردیده است.

دشمنان قسم خورده اسلام همواره توانسته اند از طریق ایجاد فرقه های گوناگون اهداف خود را دنبال کنند.

نمونه بسیار زشت فرقه سازی را می توان در قالب وهابیت منحرف از اسلام جست وجو نمود فرقه ای که با کمک انگلیس پایه گذاری شد و تاکنون توانسته است به حیات شوم خویش تداوم بخشد.

از این رو باید جامعه اسلامی همواره در برابر فرقه سازی و فرقه گرایی در درون خویش جبهه واحد داشته و نگذارد وحدت دینی و اجتماعی مسلمانان از میان برود. خداوند جامعه اسلامی را به صراحت از هرگونه تفرقه و منازعه برحذر داشته و فرموده است: «(ای مومنین) از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با یکدیگر به نزاع برمخیزید که ناتوان شوید و مهابت و قوت شما برود.»(۵)

۴ خرافه پرستی

این حقیقت که همه ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام از هرگونه خرافه گرایی و خرافه پرستی به دور بوده و هیچ نوع از آن را برنمی تابند بر کسی پوشیده نیست چرا که این ادیان در پی پرورش فکر و اندیشه و عقل بشر بوده نه این که بشر را در اوهام و آنچه از حقیقت به دور است نگه دارند. به عبارتی دیگر، دین برای رشد و حرکت انسان از عالم طبیعت به عالم ملکوت و از عالم ظاهر به عالم باطن آمده است نه این که بخواهد با برخی پندارهای باطل انسان رابه خود سرگرم و او را از کمال محروم سازد.

موضوع خرافه گرایی و یا به عبارتی خرافه پرستی از دیگر فتنه های فرهنگی ای است که ما امروز در جامعه خویش شاهد آن هستیم. فتنه گران فرهنگی مرتب در پی این هستند تا از هر روزنه ای که احتمال تاثیرگذاری بر مردم را دارد وارد شده و با باورهای ایشان بازی کنند. به عنوان مثال موضوع توسل که از جمله موضوعات مهم دینی است ابزار دست عده ای قرار گرفته و دامنه آن به قدری گستردگی یافته که حتی افراد به برخی درختان و… نیز توجه می کنند.

۵ غلوگرایی

غلو هم که به معنای گزافه گویی و یا گزافه پنداری نسبت به مقام و جایگاه برخی افراد و به ویژه معصومین(ع) است، از دیگر فتنه های فرهنگی است که در دنیای امروز نمود بیشتری یافته است. این موضوع در طول تاریخ اسلام نیز وجود داشته است. عده ای در پی بزرگ نمایی بیش از اندازه نسبت به معصومین(ع) بوده به گونه ای که آنان را در حد خداوند می دانسته اند. حضرت علی(ع) در بیانی بسیار زیبا از این موضوع به صراحت نهی فرموده و محبان غلوکننده را هلاک شده معرفی می نمایند.(۶)

از این رو و برای این که جامعه بتواند از الگوهای مناسب زندگی بهره گرفته و براساس آن به پی ریزی حیاتی طیبه برای خویش بپردازد ضرورت دارد آن گونه که پیشوایان دینی فرموده اند آنان را در همان اندازه ای هستند (نه کم تر و نه بیشتر) شناخته و به تبعیت از آنان همت نماییم تا گرفتار شگردها و افسون های شیطانی فتنه گران نشویم.

چگونگی مبارزه با فتنه ها:

بدون تردید برای ریشه کن نمودن فتنه ها می باید تلاش نموده و در این راه برنامه ریزی کرد. از این رو ما در این قسمت به برخی از راه های مبارزه با فتنه ها از منظر نهج البلاغه اشاره می کنیم.

۱ دوری از فتنه ها

یکی از راه های قیام علیه فتنه ها این است که افراد جامعه از هرگونه طرفداری و به تعبیری پرچمداری نسبت به فتنه دوری نمایند و عملا میدان و عرصه را بر رشد و گسترش شعله های فتنه بسته تا توان بر تداوم حیات شوم فتنه نباشد. حضرت امیر در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه در این باره چنین فرموده اند: «فلاتکونوا انصاب الفتن» (بکوشید که شما پرچم فتنه ها نباشید.) این سخن را می توان در دو بعد توضیح داد. یکی این که آحاد جامعه خود فتنه گر نباشند و دیگر این که از فتنه ها طرفداری ننمایند.

۲: تمسک به قرآن و اهل بیت(ع)

تمسک و توسل به قرآن و اهل بیت(ع) از دیگر راه های مبارزه با فتنه ها است. باید در تمام مصادیق فتنه به آموزه های دینی توجه و اوضاع را بر آن عرضه نماییم تا در صورت مغایرت با این آموزه ها از فتنه ها پرهیز نمود. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع)، در اوضاع فتنه گون باید امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم شکست. در بسیاری از روایات از این کشتی های نجات به اهل بیت(ع) تعبیر شده است. حضرت در خطبه پنج نهج البلاغه چنین می فرمایند: «ایها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه »

بی تردید پناه بردن به اهل بیت(ع) و قرآن بعنوان دو یادگار گرانسنگ نبی مکرم اسلام(ص)، در دوران ظلمانی فتنه (که تشخیص حق از باطل بسیار مشکل است) می تواند بعنوان چراغی فروزان فرا راه مؤمنان بوده و راه نجات را بر آنان بگشاید و از امواج فتنه ها آنان را به سلامت به ساحل امن رشد و رستگاری رهنمون سازد.

۳: عدم باج دهی

عدم باج دهی که به تعبیری امتیاز ندادن به دیگران است از دیگر راه هایی است که در بیانات حضرت علی(ع) از آن بعنوان مهم ترین ابزار در مبارزه با فتنه یاد شده است و آن حضرت به صراحت در حکمت یکم از نهج البلاغه چنین تعبیر می فرمایند: «کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرکب و لاضرع فیحلب» (در هنگام وقوع فتنه چون شتر دو ساله باش که نه پشت قدرتمندی دارد که سواری دهد و نه پستانی دارد که بتوان از او شیر دوشید.)

این تشبیه بسیار زیبا و رسا گویای این حقیقت است که برای در امان ماندن از آثار سوءفتنه ضرورت دارد آحاد جامعه (بویژه خواص) خود را از هرگونه باج دهی به دور دارند و زمینه بهره کشی دیگران را از خود فراهم نیاورند و به صراحت از هرگونه فتنه گری و فتنه گران ابراز برائت نمایند و دست رد به سینه آنان بزنند.

۴: بهره گیری از کارشناسان فرهنگی

بی شک برای انجام صحیح و منطقی و طبعا حاصل شدن نتایج مثبت و موثر در هر امری می باید از کاردانان و کارشناسان همان امر بهره گرفت. در مبارزه با فتنه های فرهنگی نیز ما همواره باید به این نکته مهم توجه کنیم که به جهت حساسیت فوق العاده بخش فرهنگی جامعه؛ نمی توان به هر فرد و یا گروهی اعتماد نمود تا این که مسائل حوزه فرهنگ را به سامان کرده و بازخوردهای مثبت دریافت نماییم. چرا که در دنیای امروز امور فرهنگی جوامع جزو تخصص هایی است که تنها می توان به کسانی که در آن تخصص دارند اعتماد نمود و برای سامان یابی مسائل فرهنگی از آنها کمک خواست. حضرت علی(ع) در باب مبارزه با فتنه گران بیانی دارند. ایشان می فرمایند: «فانا فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احد غیری» (من چشم فتنه را از حدقه درآوردم و کسی غیر از من جرأت این کار را نداشت.)(۷)

این سخن به این حقیقت اشاره دارد که در مبارزه با هر فتنه ای باید از صاحب نظران همان عرصه بهره گرفت تا بدرستی بتوانند با آن مبارزه و اساس آن را از جامعه براندازند چرا که در غیر این صورت نه تنها هیچ مبارزه ای صورت نخواهد پذیرفت بلکه وخامت اوضاع روزآمد خواهد شد و فتنه گران قدرت و قوت بیشتری خواهند یافت.

حاجی حسن پور

پی نوشت ها:

(۱) آل عمران/۷

(۲) انعام/۱۱۲

(۳) نهج البلاغه خطبه/۳۸

(۴) صف/۸

(۵) انفال/۴۶

(۶)نهج البلاغه حکمت/۱۴۶

(۷) نهج البلاغه خطبه/۲