احكام وضو - شهادت طلب

احكام وضو

طريقه وضو گرفتن

مسأله 256ـ وضو عبارت است از شستن صورت و دستها و مسح جلو سر و روي پاها، به شرحي كه در مسائل آينده خواهد آمد.

مسأله 257ـ صورت را از بالاي پيشاني يعني جايي كه موي سر مي رويد تا آخر چانه و از نظر پهنا به مقداري كه ميان انگشت وسط و شست قرار مي گيرد، بايد شست و اگر مختصري از اين مقدار شسته نشود وضو باطل است، لذا براي اين كه يقين پيدا كند تمام اين مقدار شسته شده بايد كمي اطراف آن را هم بشويد.

مسأله 258ـ هرگاه انگشتانش بيش از حدّ معمول بزرگ يا كوچك باشد اعتباري به آن نيست، بلكه بايد ببيند افراد معمولي چه اندازه از صورت خود را مي شويند، او هم همان مقدار را بشويد، همچنين كسي كه رستنگاه موي او بسيار بالا يا بسيار پايين است مطابق افراد معمولي صورت خود را مي شويد.

مسأله 259ـ صورت و دستها را بايد آنچنان شست كه آب به پوست بدن برسد و اگر موانعي وجود دارد بايد برطرف كند، حتّي اگر احتمال مانع مي دهد بايد وارسي نمايد.

مسأله 260ـ كساني كه محاسن دارند، چنانچه پوست صورت از لاي موها پيدا باشد بايد آب را به پوست برسانند و اگر پيدا نباشد شستن روي مو كافي است و رسانيدن آب به زير آن لازم نيست.

مسأله 261ـ هرگاه شك كند كه موي صورت به اندازه اي است كه پوست از لاي آن پيدا است يا نه، بنابر احتياط واجب هر دو را بشويد.

مسأله 262ـ شستن داخل بيني و مقداري از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمي شود، واجب نيست.

مسأله 263ـ بعد از شستن صورت بايد دست راست را از آرنج تا سر انگشتها بشويد و بعد از آن دست چپ را به همين ترتيب.

مسأله 264ـ بايد صورت و دستها را از بالا به پايين شست و اگر از پايين به بالا بشويد، وضو باطل است.

مسأله 265ـ اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد، چنانچه تري دست بقدري باشد كه به آن شستن گفته شود كافي است.

مسأله 266ـ براي آن كه يقين كند آرنج را كاملاً شسته، كمي بالاتر از آرنج را هم بشويد.

مسأله 267ـ معمولاً پيش از شستن صورت، دستها را تا مچ مي شويند، ولي اين براي وضو كافي نيست، بايد بعد از شستن صورت در موقعي كه دست راست و چپ را مي شويد تمام دست را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد وضوي او باطل است.

مسأله 268ـ براي وضو، شستن صورت و دستها مرتبه اوّل واجب است و احتياط واجب، ترك مرتبه دوم است و امّا سوم و بيشتر حرام است. منظور از مرتبه اوّل آن است كه تمام عضو را بشويد خواه با يك مشت آب باشد يا چندين مشت، وقتي كه تمام شد يك مرتبه حساب مي شود.

مسأله 269ـ بعد از شستن دستها بايد جلو سر را با رطوبت آب وضو كه در دست باقي مانده مسح كند و بنابر احتياط واجب، لازم است با دست راست باشد و بهتر اين است كه از بالا به پايين دست بكشد، ولي عكس آن يعني از پايين به بالا نيز اشكال ندارد.

مسأله 270ـ جلو سر، كه بالاي پيشاني است جاي مسح است هرجاي اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافي است، ولي احتياط مستحبّ آن است كه از درازا به اندازه درازاي يك انگشت از پهنا به اندازه پهناي سه انگشت مسح نمايد.

مسأله 271ـ مسح سر را جايز است بر پوست سر يا بر موهايي كه بر آن روييده است بكشند، امّا كسي كه موي سر او به اندازه اي بلند است كه اگر مثلاً شانه كند به صورتش مي ريزد، يا به جاهاي ديگر سر مي رسد، بايد بيخ موها را مسح كند و بهتر است كه قبل از وضو ،فرق سر را باز كند تا پس از شستن دست چپ، بن موها يا پوست سر را به راحتّي مسح نمايد.

مسأله 272ـ بعد از مسح سر نوبت مسح پاها مي رسد كه بايد با همان رطوبتي كه در دست مانده روي پاها را از سر انگشتها تا برآمدگي پشت پا مسح كند و بنابر احتياط مستحبّ تا مفصل پا مسح نمايد.

مسأله 273ـ از نظر عرض، كافي است به اندازه يك انگشت مسح كند، ولي بهتر است كه به اندازه پهناي سه انگشت بسته باشد وبهتر از آن مسح كردن تمام پشت پا با تمام كف دست است و اگر همه دست را روي پا بگذارد وكمي بكشد كافي است.

مسأله 274ـ براي مسح سر و روي پاها بايد دست را روي آنها بكشد و اگر دست را ثابت نگه دارد و سر يا پا را زير آن حركت دهد وضو باطل است بنابر احتياط واجب، امّا اگر مختصري سر يا پا حركت كند اشكال ندارد.

مسأله 275ـ جاي مسح بايد خشك باشد، ولي اگر مختصري رطوبت داشته باشد بطوري كه آب دست هنگام مسح بر آن غلبه كند اشكال ندارد.

مسأله 276ـ اگر رطوبت كف دست خشك شود مي تواند از اعضاي ديگر وضو رطوبت بگيرد با آن مسح كند، ولي از آب خارج جايز نيست و اگر فقط به اندازه مسح سر رطوبت دارد سر را با همان رطوبت مسح كند براي مسح پاها از اعضاي ديگر، رطوبت بگيرد.

مسأله 277ـ مسح بايد روي پوست پا باشد و مسح كردن روي جوراب و كفش فايده ندارد، مگر در حال تقيّه و اگر به واسطه سرماي شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند آن نتواند كفش يا جوراب را بيرون آورد كافي است روي آنهامسح كند و اگر روي كفش نجس است، بايد چيز پاكي بر آن بيندازد و بر آن چيز مسح كند.

مسأله 278ـ اگر روي پا نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد بنابر احتياط واجب بايد چيز پاكي روي آن بيندازد و بر آن مسح كند و بعد تيمّم نمايد.

وضوي ارتماسي

مسأله 279ـ انسان مي تواند صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد، يا بعد از فرو بردن در آب به قصد وضو از آب بيرون آورد و آن را «وضوي ارتماسي» مي گويند.

احكام وضوي ارتماسي

مسأله 280ـ در وضوي ارتماسي بايد صورت و دستها از بالا به پايين شسته شود، يعني اگر وقتي صورت و دستها را در آب فرو مي برد قصد وضو كند، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو مي كند بايدصورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج بيرون آورد.

مسأله 281ـ در وضوي ارتماسي براي اين كه مسح سر و پاها با آب خارج نباشد، بايد هنگامي كه دست راست و چپ را وضوي ارتماسي مي دهد قصد كند كه بعد از خارج شدن از آب تا وقتي كه آب روي دستها جريان دارد جزء وضو است، در غير اين صورت مسح سر و پاها اشكال دارد.

مسأله 282ـ جايز است وضوي بعضي از اعضا را ارتماسي و بعضي را غير ارتماسي بگيرد و بهتر است وضوي دست چپ را هميشه غير ارتماسي بگيرد تا براي مسح سر و پاها مشكلي پيش نيايد.

دعاهاي وضو

مسأله 283ـ شايسته است كسي كه وضو مي گيرد، موقعي كه نگاهش به آب مي افتد بگويد: «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِسَاً» و موقعي كه پيش از وضو دست خود را مي شويد بگويد: «اللّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ التَّوّابِينَ وَاجْعَلْنِي مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ» و در وقت مضمضه كردن، يعني آب در دهان گرداندن بگويد: «اَللّهُمَّ لَقِّنِي حُجَّتِي يَوْمَ اَلْقَاك وَ اَطْلِقْ لِسانِي بِذِكرِك» و در وقت استنشاق، يعني آب در بيني كردن بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَي رِيحَ الْجَنَّةَ وَاجْعَلْنِي مِمَّنْ يَشُمُّ رِيحَها وَ رُوحَها وَ طِيبَهَا» و موقع شستن صورت بگويد: «اَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجوُهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ» و در وقت شستن دست راست بخواند: «اَللّهُمَّ اَعْطِني كتابِي بِيَمينِي وَ الْخُلْدَ فِي الْجِنانِ بِيَسارِي وَ حاسِبْني حِسابَاً يَسِيراً» و موقع شستن دست چپ بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُعْطِنِي كتابِي بِشِمالِي وَ لا مَنْ وَراء ظَهْرِي وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً اِلَي عُنُقِي وَ اَعُوذُ بِك مِنْ مُقَطِّعَاتِ النّيْران» و موقعي كه سر را مسح مي كند بگويد: «اَللّهُمَّ غَشِّنِي بِرَحْمَتِك وَ بَرَكاتِك وَ عَفْوِك» و در وقت مسح پا بخواند: «اَللّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَي الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الاَْقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِي فِي مَا يُرضِيك عَنِّي يَا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكرامِ».

شرايط وضو واحكام آن

مسأله 284ـ شرايط وضو دوازده چيز است: شرط اوّل: پاك بودن آب وضو. شرط دوم: اين كه مطلق باشد، بنابراين وضو با آب نجس يا مضاف باطل است، اگرچه نداند يا فراموش كرده باشد و اگر نمازي با آن خوانده بايد اعاده كند.

مسأله 285ـ اگر غير از آب مضاف آب ديگري ندارد بايد تيمّم كند و اگر آب مضاف او آب گل آلود است چنانچه وقت دارد، بايد صبر كند تا آب صاف شود (بنابر احتياط واجب).

مسأله 286ـ شرط سوم: آن كه آب وضو و فضايي كه در آن وضو مي گيرد و جايي كه آب وضو در آن مي ريزد و ظرف آن بنابر احتياط واجب مباح باشد، بنابر اين وضو با آب غصبي يا آبي كه معلوم نيست صاحبش راضي باشد، اشكال دارد.

مسأله 287ـ اگر صاحب آب قبلاً اجازه داده و انسان نمي داند از اجازه اش برگشته يا نه، وضوي او صحيح است.

مسأله 288ـ وضو گرفتن از آب مدارس علوم ديني كه نمي داند آب آن را براي همه مردم وقف كرده اند يا فقط براي طلاب همان مدرسه، اشكال دارد، مگر در صورتي كه معمولاً مردم متديّن از آب آنجا وضو بگيرند بطوري كه نشانه عمومي بودن وقف باشد.

مسأله 289ـ كسي كه نمي خواهد در مسجد يا حسينيه اي نماز بخواند اگر نمي داند آب آن وقف عموم است يا فقط براي كساني است كه در آنجا نماز مي خوانند، نمي تواند آنجا وضو بگيرد، همچنين وضو گرفتن از آب تيمچه ها و مسافرخانه ها براي كساني كه ساكن آنجا نيستند، مگر اين كه از عمل افراد متديّن بفهمد كه وقف آن، عام است.

مسأله 290ـ هرگاه كسي محصّل مدرسه اي نيست ولي ميهمان محصّلين است، وضو گرفتن او در آن مدرسه اشكال ندارد، به شرط اين كه پذيرفتن چنان ميهماني برخلاف شرايط وقف نباشد، همچنين در مورد كسي كه ميهمان مسافران مسافرخانه و يا ساكنان تيمچه ها است.

مسأله 291ـ وضو گرفتن از نهرهاي بزرگ و كوچك جايز است، هرچند انسان نداند صاحبان آنها راضي هستند، امّا اگر صاحب آنها از وضو گرفتن صريحاً نهي كند احتياط واجب ترك است و اگر مجراي نهر را بدون اجازه صاحبش تغيير داده اند،احتياط آن است كه از آن وضو نگيرند.

مسأله 292ـ هرگاه فراموش كند آب غصبي است و با آن وضو بگيرد وضويش صحيح است، مگر اين كه خودش آب را غصب كرده باشد كه در اين صورت اشكال دارد.

مسأله 293ـ اگر گمان مي كرد آب از خود اوست و بعد از وضو معلوم شد مال ديگري است،وضوي او صحيح است و بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.

مسأله 294ـ شرط چهارم آن است كه ظرف آب وضو بنابر احتياط واجب از طلا و نقره نباشد.

مسأله 295ـ هرگاه آب وضو در ظرف غصبي يا طلا و نقره است و غير از آن آب ديگري ندارد، بايد تيمّم كند و اگر وضو بگيرد اشكال دارد، خواه وضو را به صورت ارتماسي بگيرد و يا با دست آب را برداشته به صورت و دست بريزد، امّا مي تواند آبي را كه در ظرف طلا و نقره است در ظرف ديگري بريزد و از آن وضو بگيرد.

مسأله 296ـ هرگاه در حوضي كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبي است وضو بگيرد اگر وضوي او تصرّف در غصب محسوب شود اشكال دارد، همچنين اگر شير آب يا قسمتي از لوله كشي غصبي باشد.

مسأله 297ـ اگر در صحن يكي از امامان(عليهم السلام) يا امام زادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهري بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را مخصوص قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن از آن حوض يا نهر اشكال ندارد.

مسأله 298ـ شرط پنجم آن است كه اعضاي وضو موقع شستن يا مسح كردن پاك باشد، امّا اگر بعد از تمام شدن وضوي يك عضو، همان عضو نجس شود وضو صحيح است.

مسأله 299ـ اگر غير از اعضاي وضو جايي از بدن نجس باشد مانعي براي وضو ندارد، ولي در مخرج بول و غائط احتياط مستحب آن است كه اوّل آن را تطهير كرده، بعد وضو بگيرد.

مسأله 300ـ هرگاه يكي از اعضاي وضو قبلاً نجس بوده و بعد از وضو شك كند كه آن را پيش از وضو آب كشيده يا نه، وضوي او صحيح است، ولي بايد براي نماز آن را آب بكشد و اگر چيزي با آن ملاقات كرده تطهير كند.

مسأله 301ـ هرگاه در صورت يا دستها بريدگي است كه خون آن بند نمي آيد و آب براي آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جاري فرو برد، يا زير شير آب بگيرد و قدري فشار دهد كه خون بند بيايد و بعد به دستوري كه قبلاً گفته شد وضوي ارتماسي بگيرد، امّا اگر آب ضرر دارد بايد به دستور وضوي جبيره كه بعداً مي آيد، عمل كند.

مسأله 302ـ شرط ششم آن كه وقت كافي براي وضو و نماز داشته باشد، بنابراين اگر وقت بقدري تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام يا مقداري از واجبات نماز بعد از وقت خوانده مي شود بايد تيمّم كند.

مسأله 303ـ كسي كه در تنگي وقت نماز، بايد تيمّم كند، هرگاه براي نماز وضو بگيرد باطل است، امّا اگر به قصد كار ديگري مانند خواندن قرآن باشد صحيح است.

مسأله 304ـ شرط هفتم آن است كه وضو را به قصد قربت يعني براي خدا انجام دهد، بنابر اين اگر به قصد ريا و خودنمايي يا براي خنك شدن بدن و مانند آن بگيرد باطل است، ولي اگر تصميم قطعي دارد كه براي اطاعت فرمان خدا وضو بگيرد در ضمن مي داند خنك هم مي شود، ضرري ندارد.

مسأله 305ـ لازم نيست نيّت را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، همين اندازه كافي است كه اگر از او بپرسند چه مي كني؟ بداند وضو مي گيرد.

مسأله 306ـ هرگاه زن در جايي وضو بگيرد كه نامحرم او را مي بيند وضوي او باطل نيست، هرچند گناه كرده است.

مسأله 307ـ شرط هشتم آن كه «ترتيب» را در وضو رعايت كند، يعني اوّل صورت، بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن مسح سر و بعد مسح پاها را انجام دهد و بنابر احتياط پاي چپ را پيش از پاي راست مسح نكند.

مسأله 308ـ شرط نهم اين كه كارهاي وضو را چنان به جا آورد كه بگويند پشت سر هم انجام مي دهد و اگر چنين كند وضوي او صحيح است، هرچند بر اثر گرمي هوا و وزش باد اعضاي سابق خشك شده باشد، مثلاً موقعي كه مي خواهد دست راست را بشويد صورت او خشك شود، ولي اگر طوري انجام دهد كه پشت سر هم نباشد وضوي او باطل است، هرچند بر اثر سردي هوا اعضاي قبل، خشك نشده باشد.

مسأله 309ـ راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، بنابراين اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد مسح سر و پا را بكشد وضوي او صحيح است.

مسأله 310ـ شرط دهم «مباشرت» است، يعني خود انسان شستن صورت و دست و مسح سر و پاها را انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد وضو باطل است، ولي كمك در مقدّمات وضو اشكال ندارد.

مسأله 311ـ كسي كه شخصاً قادر به وضو گرفتن نيست بايد كسي را كمك بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد در صورت توانايي بايد بدهد، ولي بايد خود او نيّت وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمي تواند بايد ديگري دست او را بگيرد و به محل مسح بكشد و اگر اين هم ممكن نيست، بايد از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت سر و پاي او را مسح نمايد، ولي در اين صورت احتياط واجب اين است كه تيمّم هم بكند.

مسأله 312ـ انسان هر يك از كارهاي وضو را كه مي تواند به تنهايي انجام دهد، نبايد كمك بگيرد.

مسأله 313ـ شرط يازدهم آن است كه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد، بنابر اين اگر خوف ضرر دارد، يا مي ترسد اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، بايد تيمّم كند.

مسأله 314ـ هرگاه وضو بگيرد بعد بفهمد آب براي او ضرر داشته، وضوي او صحيح است.

مسأله 315ـ هرگاه آب به مقدار كم براي او ضرر ندارد بايد با همان مقدار وضو بگيرد، يا مثلاً اگر آب سرد ضرر دارد بايد آب را گرم كند.

مسأله 316ـ شرط دوازدهم آن است كه مانعي از رسيدن آب نباشد و هرگاه مي داند چيزي به اعضاي وضو چسبيده، ولي شك دارد كه آيا مانع رسيدن آب هست يا نه بايد آن را برطرف كند.

مسأله 317ـ اگر زير ناخن كمي چرك باشد وضو اشكال ندارد، ولي بهتر است آن را تميز كند، امّا اگر ناخن را بگيرد بايد آن چرك را كه مانع رسيدن آب به بدن است برطرف كند و نيز اگر ناخن بيش از حدّ معمول بلند باشد و چرك زير آن، مانع رسيدن آب وضو است، بايد آن را برطرف سازد.

مسأله 318ـ هرگاه به واسطه سوختگي يا چيز ديگر تاولهايي بر اعضاي وضو پيدا شود شستن و مسح روي آن كافي است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، ولي چنانچه قسمتي از پوست كنده شده كه گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود بايد آب را به زير آن برساند به شرط اين كه ضرر نداشته باشد.

مسأله 319ـ هرگاه انسان احتمال دهد مانعي در اعضاي وضو وجود دارد اگر احتمال آن عقلايي است بايد وارسي كند، مثل اين كه بعد از گِل كاري يا رنگ كاري شك كند مقداري گِل يا رنگ به دست او چسبيده است.

مسأله 320ـ رنگهايي كه مانع رسيدن آب به بدن نيست، براي وضو ضرري ندارد ولي اگر مانع باشد،يا شك كندكه مانع است يا نه، بايد آن را برطرف سازد.

مسأله 321ـ وجود انگشتر و دستبند و مانند آن اگر مانع رسيدن آب نباشد، براي وضو ضرري ندارد و مي تواند آن را جابه جا كند تا آب به زير آن برسد و شسته شود و اگر بعد از وضو، انگشتر يا مانع ديگري در دست ببيند و نداند موقع وضو بوده يا نه،وضوي او صحيح است، به شرط اين كه احتمال بدهد در حال وضو توجّه به اين امر داشته است.

مسأله 322ـ اگر بعد از فراغت وضو شك كند همه كارهاي وضو را انجام داده يا نه، يا شرايط در آن جمع بوده يا نه، اعتنا نكند، امّا اگر در حال وضو شك كند بايد به جا آورد.

احكام وضو

مسأله 323ـ هرگاه انسان وضو داشته و شك كند باطل شده يا نه، بنامي گذارد كه وضوي او باقي است و بعكس اگر كسي وضو نداشته، شك دارد وضو گرفته يا نه، بنا مي گذارد كه وضو نگرفته است.

مسأله 324ـ كسي كه مي داند وضو گرفته و حدثي هم از او سر زده، مثلاً بول كرده، چنانچه نداند كداميك جلوتر بوده، بايد وضو بگيرد.

مسأله 325ـ كسي كه در كارهاي وضو يا شرايط آن مثل پاك بودن آب و وجود مانع بر اعضاي وضو، زياد شك مي كند، بايد اعتنا نكند و مطابق معمول مردم انجام دهد.

مسأله 326ـ هرگاه بعد از نماز شك كند وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است، ولي براي نمازهاي بعد بايد وضو بگيرد.

مسأله 327ـ هرگاه در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، بنابر احتياط واجب نماز را تمام كند و بعد از آن وضو بگيرد و اعاده نمايد.

مسأله 328ـ هرگاه انسان مرضي دارد كه بول او قطره قطره خارج مي شود، يا نمي تواند از بيرون آمدن غائط خود داري كند، چنانچه مي داند كه از اوّل وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مي كند بايد نماز را در همان وقت مهلت بخواند و بايد به واجبات نماز قناعت كند و اذان و اقامه و قنوت را اگر مهلت نمي دهد ترك كند.

مسأله 329ـ اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمي كند ولي در بين نماز فقط چند مرتبه بول و غائط از او خارج مي شود بطوري كه اگر بخواهد بعد از هر كدام وضو بگيرد مشكل نيست، در اين صورت بايد بنابر احتياط واجب ظرف آبي پهلوي خود بگذارد و هر وقت چيزي از او خارج شد وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند، امّا اگر چنان پي در پي از او خارج مي شود كه اين كار براي او مشقّت بار است يك وضو كافي است.

مسأله 330ـ چنان كه گفته شد هرگاه بول يا غائط طوري پي در پي از او خارج شود كه وضو گرفتن بعد از هر دفعه براي او بسيار مشكل است، يك وضو كافي است، بلكه مي تواند دو نماز مانند ظهر و عصر را با همان يك وضو بخواند، اگر چه احتياط آن است كه براي هر نماز يك وضو بگيرد.

مسأله 331ـ هرگاه اين گونه افراد با اختيار خود بول يا غائط كنند بايد وضو بگيرند.

مسأله 332ـ هرگاه مرضي دارد كه نمي تواند از خارج شدن باد جلوگيري كند، بايد بهوظيفه كساني كه نمي توانند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كنند عمل نمايد.

مسأله 333ـ كسي كه بول يا غائط پي در پي از او خارج مي شود بايد بعد از هر وضو فوراً مشغول نماز شود و براي به جا آوردن نماز احتياط و سجده و تشهّد فراموش شده، وضو گرفتن ديگري لازم نيست، به شرط اين كه ميان نماز و اين كارها فاصله اي نيندازد.

مسأله 334ـ كسي كه بول يا غائط از او بي اختيار خارج مي شود بايد براي نماز به وسيله كيسه و مانند آن از آلودگي جاهاي ديگر بدن جلوگيري كند و احتياط آن است كه پيش از هر نماز مخرج را آب بكشد.

مسأله 335ـ كساني كه داراي چنين بيماري هستند، اگر به آساني قابل معالجه باشند واجب است معالجه كنند و اگر نكنند براي آنها اشكال دارد.

مسأله 336ـ كساني كه به چنين بيماري مبتلا هستند پس از بهبودي لازم نيست نمازهايي را كه در وقت بيماري طبق دستورهاي بالا خوانده اند قضا نمايند، ولي اگر قبل از پايان وقت نماز بهبودي يابند بايد نمازي را كه وقتش باقي است اعاده كنند (بنابر احتياط واجب).

اموري كه بايد براي آنها وضو گرفت

مسأله 337ـ وضو براي شش چيز واجب است:

1ـ نماز واجب (غير از نماز ميّت)

2ـ سجده و تشهّد فراموش شده.

3ـ طواف واجب (بايد توجّه داشت طوافهايي كه جزء حج يا عمره است طواف واجب حساب مي شود هرچند اصل حج و عمره مستحب باشد).

4ـ هرگاه نذر يا عهد كرده، يا قسم خورده كه وضو بگيرد و با طهارت باشد.

5ـ هرگاه نذر كرده جايي از بدن خود را به خطّ قرآن برساند (در صورتي كه اين نذر شرعاً رجحان داشته باشد مثل اين كه مي خواهد از روي احترام خطّ قرآن را ببوسد).

6ـ براي آب كشيدن قرآني كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از محل آلوده، هرگاه مجبور باشد دست يا جاي ديگر بدن خود را به خطّ قرآن برساند.

مسأله 338ـ تماسّ بدن با خطّ قرآن براي كسي كه وضو ندارد حرام است، ولي ترجمه قرآن به زبانهاي ديگر اين حكم را ندارد.

مسأله 339ـ هرگاه ديوانه يا بچّه اي بدون وضو دست به خطّ قرآن مي زند جلوگيري او واجب نيست، امّا اگر كاري كنند كه بي احترامي به قرآن باشد بايد از آنها جلوگيري كرد.

مسأله 340ـ كسي كه وضو ندارد حرام است اسم خداوند متعال را كه به هر زباني نوشته شده باشد مس نمايد (بنابر احتياط واجب ) و مسّ اسم مبارك پيامبر(صلي الله عليه وآله) و ائمّه هدي(عليهم السلام) و حضرت زهرا(عليها السلام) نيز اگر هتك حرمت و بي احترامي باشد حرام است.

مسأله 341ـ مستحبّ است انسان براي اين كه با طهارت باشد وضو بگيرد، خواه نزديك وقت نماز باشد يا نه و با آن وضو، مي تواند نماز بخواند.

مسأله 342ـ هرگاه يقين دارد وقت، داخل شده و قصد وضوي واجب كند، بعد بفهمد وقت، داخل نشده بود، وضوي او صحيح است.

مسأله 343ـ وضو گرفتن در چند جا مستحبّ است: براي خواندن قرآن، براي نماز ميّت و براي دعا و مانند آن و نيز مستحبّ است كسي كه وضو دارد براي خواندن نماز، تجديد وضو كند و هرگاه به قصد يكي از اين كارها وضو بگيرد تمام كارهايي را كه مشروط به وضو است مي تواند انجام دهد.

اموري كه وضو را باطل مي كند

مسأله 344ـ هشت چيز وضورا باطل مي كند:

1ـ خارج شدن بول. 2ـ غائط. 3ـ بادي كه از مخرج غائط خارج شود. 4ـ خوابي كه بر عقل غلبه كند و به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، ولي اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمي شود. 5ـ كلّيّه اموري كه عقل را از بين مي برد مانند مستي، بيهوشي و ديوانگي (بنابر احتياط واجب). 6ـ استحاضه زنان كه شرح آن در جاي خود مي آيد. 7ـ كاري كه براي آن بايد غسل كرد، مانند جنابت. 8ـ مسّ ميّت انسان.

احكام وضوي جبيره

چيزي كه با آن زخم يا عضو شكسته را مي بندند و دوايي كه روي آن مي گذارند «جبيره» ناميده مي شود.

مسأله 345ـ هرگاه در يكي از جاهاي وضو زخم يا دمل يا شكستگي باشد چنانچه روي آن باز است و خون ندارد و آب هم براي آن مضر نيست، بايد مطابق معمول وضو بگيرد.

مسأله 346ـ هرگاه زخم يا دمل يا شكستگي در صورت و دستها است و روي آن باز است امّا آب ريختن روي آن ضرر دارد، كافي است اطراف آن را بشويد، ولي اگر كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد بايد دست تر بر خود آن نيز بكشد و اگر ضرر دارد مستحبّ است پارچه پاكي روي آن بگذارد و دست تر روي آن بكشد.

مسأله 347ـ هرگاه زخم يا دمل و شكستگي در محلّ مسح باشد چنانچه نتواند آن را مسح كند بايد پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را با رطوبت آب وضو مسح كند و بنابر احتياط واجب، تيمّم هم بنمايد و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد بايد وضوي بدون مسح بگيرد و بنابر احتياط واجب تيمّم هم بكند.

مسأله 348ـ هرگاه زخم يا دمل و شكستگي با پارچه يا گچ يا مانند آن بسته شده است، چنانچه باز كردن آن ضرر و مشقّت زيادي ندارد و آب هم براي آن مضر نيست، بايد آن را باز كند و وضو بگيرد، در غير اين صورت اطراف زخم يا شكستگي را بشويد و احتياط مستحب آن است كه روي جبيره را نيز مسح كند و اگر جبيره، نجس است يا نمي شود روي آن دستِ تر بكشد، پارچه پاكي را بر آن ببندد و دستِ تر روي آن بكشد.

مسأله 349ـ هرگاه جبيره تمام صورت يا تمام يكي از دستها را گرفته باشد، بايد بنابر احتياط هم وضوي جبيره اي بگيرد و هم تيمّم كند، همچنين اگر جبيره تمام اعضاي وضو را گرفته باشد.

مسأله 350ـ كسي كه در كف دست و انگشتهايش جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روي آن كشيده، مي تواند مسح سر و پا را با همان رطوبت انجام دهد و اگر كافي نباشد، از جاهاي ديگر وضو رطوبت مي گيرد.

مسأله 351ـ هرگاه جبيره بيشتر از معمول، اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست بايد به دستور جبيره عمل كند و بنابر احتياط مستحب، تيمّم هم بنمايد و اگر برداشتن جبيره اضافي ممكن است بايد آن را بردارد.

مسأله 352ـ هرگاه در جاي وضو، زخم و جراحت و شكستگي وجود ندارد، امّا به جهت ديگري آب براي آن ضرر دارد، بايد تيمّم كند، ولي اگر فقط براي مقداري از دست و صورت ضرر دارد، چنانچه اطراف آن را بشويد كافي است و احتياط آن است كه تيمّم هم بكند.

مسأله 353ـ اگر در جاي وضو يا غسل چيزي چسبيده كه برداشتن آن ممكن نيست، يا بسيار مشقّت دارد بايد به دستور جبيره عمل كند، يعني اطراف آن را بشويد و روي آن را دست بكشد.

مسأله 354ـ غسل جبيره اي مثل وضوي جبيره اي است، ولي تا ممكن است بايد غسل را ترتيبي به جا آورد، بنابر احتياط واجب.

مسأله 355ـ كسي كه وظيفه او تيمّم است هرگاه در اعضاي تيمّم او زخم، يا دمل، يا شكستگي باشدبايد مطابق دستور وضوي جبيره اي تيمّم جبيره اي كند.

مسأله 356ـ كسي كه وظيفه او وضو يا غسل جبيره اي است، چنانچه مي داند تا آخر وقت عذر او برطرف نمي شود مي تواند در اوّل وقت نماز بخواند، امّا اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود احتياط واجب آن است كه صبر كند.

مسأله 357ـ اگر به خاطر درد چشم شستن صورت ضرر دارد بايد تيمّم كند و اگر مي تواند اطراف چشم و بقيّه صورت را بشويد، كافي است.

مسأله 358ـ نمازهايي را كه با وضو يا غسل جبيره اي مي خوانند اعاده ندارد، مگر اين كه قبل از پايان وقت نماز، عذر برطرف شود، در اينجا بنابر احتياط واجب، نماز را اعاده كنند.

admin دوشنبه مرد ۲۷, ۱۳۹۳ نظرات
درج ديدگاه
شهادت طلب

سخن مدیر

بسم

با نام و یاد خداوند متعال و با سلام و درود و صلوات به روح پاک شهدا و امام شهدا و با اذن از صاحب الأمر و مولایمان

و با پیروی از خط ولایت ولی امر مسلمین جهان

و به نیت جهاد (مجازی) فی سبیل الله…

را بنا نهاده و با توسل به

از خداوند متعال مسئلت دارم که گام هایم را در این راه استوار نماید.

موضوعات

نوشته‌های تازه

کلام امام امت

امام خمینی
امام خامنه ای

مطالب تصادفی

جنگ نرم

دانلود مداحی

حمایت از ما

https://shahadat-talab.ir

https://shahadat-talab.ir

تبلیغات رپورتاژ

لوگو اسپانسر

پیوندها

امام خامنه ای

عفاف و حجاب